50 باید و نباید زندگی از نظر دکتر هولاکویی - بخش نهم

50 باید و نباید زندگی از نظر دکتر هولاکویی - بخش نهم

فهرست عناوین

در زندگی زناشویی هر دو طرف باید به طور کامل مسئولیتهای زندگی را بپذیرند، ضعف و عیوب یکدیگر را بپوشانند، و همانطور که در بخش هشتم سری مقالات «50 باید و نباید زندگی از نظر دکتر هولاکویی» گفته شد، آنها باید از احساسات هم مراقبت کنند. در همین راستا یکی از اصول اولیه زندگی زناشویی خوب، روابط و گفتگوی صمیمانه با همسر است. 

ارتباط و گفتگوی صمیمانه با همسر

سیزدهمین باید زندگی زناشویی مساله گفتگو و ارتباط است. میان دو نفر که زن و شوهر هستند و همدیگر را دوست دارند، فرض و اساس این است که چیزی که اسمش صمیمیت است، در آنچه اسمش ارتباطات است خودش را نشان می دهد. یعنی این ارتباط مبتنی بر صمیمیت است و معنایش این است که اولا من هرچه را حس می کنم و احساس می کنم و باور دارم و عقیده و نظرم است را اول می‌گویم، بعد درباره اش فکر می کنم. بعد تصمیم می گیرم که در آن تجدید نظر بکنم یا تغییرش بدهم.

روزی که شما اول مجبور باشید فکر بکنید و بعداً حرف بزنید، معناش این است که با آدمی که در ارتباط هستید، صمیمی نیستید. صمیمیت شرطش این است که من اول حرف میزنم بعدا خودم متوجه می شوم اشتباه است. اشکال دارد، گرفتاری دارد. 

در صمیمیت قرار نیست چیزی را به شریکتان ثابت کنید.

در Intimacy یا صمیمیت که در گفتگوی میان زن و شوهر است، کسی نمی‌خواهد چیزی را ثابت کند. هیچ کس نمی‌خواهد ثابت کند که باهوش است. هیچ کس نمی‌خواهد ثابت کند که دیگری نادان است. هیچ کس نمی خواهد در گفتگو از خودش دفاع کند. هیچ کس نمی‌خواهد در گفتگو به دیگری حمله کند. هیچ کس حالت تدافعی به خودش نمی‌گیرد. هیچ پشیمانی در بیان مطالب ندارد. علتش هم این است که آنچه را که حس و احساس کرده، بیان کرده است. بنابراین تمنا می کنم دقت کنید. یک گرفتاری که در بسیاری از فرهنگ ها از جمله فرهنگ ما هست، این است که ما تصورمون بر این است که باور و اعتقاد من، خودِ منه . نظرمون این است که حرف من، خود منه. ولی در واقع حرف من حرفی است که من یاد گرفته ام و می گویم. عقیده و نظری که ابراز میکنم، از دیگران گرفته ام که به شما می گویم. روزی هم که متوجه شوم عیب و ایراد دارد معنایش این است که یک فرد دیگری اشتباه کرده و منم اشتباه اون را متوجه نشده بودم و به عنوان عقیده درست خودم بیان کردم. وقتی متوجه اشتباهش شدم برش می‌گردونم. چون ما راهی غیر از این نداریم. اگر کسی هستیم که وقتی حرفی رو زدید مجبورید پاش بایستید، نشون دهنده آسیبتونه. نشانه کله شقی و یک دندگی شماست که فکر می‌کنید اگر قبول کنید که حرفتون درست نیست یا اشتباهه یه عیب و ایرادی دارید. اصلاً. به هیچ وجه. اینها با هیچ واقعیتی نمی خواند. شما در زمان های مختلف، عقاید و نظریات متفاوتی داشته اید و دارید. و با توجه به شرایط و وضعیتی که پیدا میشود حرفی می زنید. و بنابراین مهمش این است که بعد از اینکه حرفتون رو زدید، آماده باشید که اون نظر یا اون حرف رو واقع بینانه و صمیمانه زیر سوال ببرید و اگر احتمالا اشکالی دارد عوضش کنید.

تفاوت بین گفتگوی صمیمانه و غیر صمیمانه

بنابراین در گفتگوی صمیمانه آدم حرف می‌زند بعداً فکر می‌کند و در گفتگوی غیر صمیمانه آدم اول فکر می‌کند بعد حرف می‌زند و به همین جهت است که برخی از شما حرفتون این است که من در رابطه با این آدم مشکلم این است که به نوعی مثل اینکه روی به اصطلاح پوست تخم مرغ دارم راه می‌روم. باید مواظب باشم والا یک چیزی خراب می‌شود، می‌شکند و به هم می‌ریزد. خوب در اینجا مساله یک چیز دیگری است، یعنی من مشکل و مساله و گرفتاریم در حقیقت صمیمیت و دوستی است که بین ما نیست. یعنی اون دوستی، اون محبت، اون صمیمیت، اون عشق، وجود ندارد. بنابراین هرگز، هرگز شما نمی توانید به همسرتون بگویید: تو این رو گفتی! چون او حق دارد بگوید اینو گفتم و خودم متوجه اشتباهم شدم.
اگر هفت سال قبل و هفده سال قبل گفته که گفته. چون گرفتاری در زندگی اون وقتی پیدا میشه که من و شما بیاییم آدم ها را در یک زمانی به خاطر کارهای یک زمان دیگر و عقیده های قبلی زیر سوال ببریم . همه ما یک روزی بچه بودیم. یک روز قنداقمون رو خیس می کردیم، یک روز جلوی مهمونا کار بد می کردیم. خوب کردم که کردم. تمنا می کنم این را دقت کنید. روزی که همسرتون یک حرفی زد، بعداً عقیده و نظرش را عوض کرد، موضوع تمام شده است. روزی که شما بخواهید برگردید سر اون حرف، شما دارید سوء استفاده می کنید. و شما دیگر صمیمی و صادق و خوب و مهربان و سازنده نیستید.

به راحتی جشن خود را برنامه ریزی کنید
نظرات
برای نظر دادن ابتدا باید وارد سایت شوید.

ورود به سایت