دکتر هولاکویی پس از صحبت در مورد اهمیت شناخت خود و دیگران در بخش سوم بایدها و نبایدهای زندگی، چهارمین باید، زندگی زناشوئی را به پایان دادن و بستن همه روابط گذشته تعبیر می کند و در ادامه به خوبی این موضوع را شرح می دهد.
دور ریختن باقی مانده ها از روابط گذشته
شما دو جور رابطه داشته اید. یکی رابطه ای که با پدر و مادر داشتید، با خواهر و برادر داشتید، پدر و مادرتون با هم داشتند و شما یه تصمیم هایی در خصوص روابط انسانی گرفتید. اینها به عنوان مسایل کودکی باید حل بشود. رابطه نوع دوم این است که به هر حال بسیاری از شما حتی از سنین کم حتی از شش هفت سالگی یه گرایش ها و تمایلات احساسی و عاطفی نسبت به بچه های هم جنس خودتون مثل پسر با پسر یا دختر با دختر که تو اون سن ها پیدا می‌شود و بعدا با جنس مخالف داشتید. ولی بعد از یه مدتی بسیاری از شما درگیر یه روابط احساسی و عاطفی بودید. روابط جنسی بودید. ازدواج کردید و چیزی از این قبیل.
ما قرار است این روابط را در دنیای امروز درست مانند یک جسد مرده ببریم و خاک کنیم. یادتان باشد که وقتی عزیزمان می‌میرد او را می بریم و خاکش می کنیم. ما نمی توانیم حوادث و اتفاقات گذشته، ازدواج قبلی، دوستی و روابط قبلی یا عشق و عاشقی ها را همینطور به بهانه های بیمار گونه با خودمان به دوش بکشیم. این روابط باید تموم شود. این جسد ها همه باید خاک بشوند. این همان چیزیست که من در عشق و ازدواج به دوستان توصیه می‌کنم که مبادا عکس ها و یادگاری ها را نگهدارید. این پرت و پلا ها که «این خاطرات من هست» یا «این گذشته من هست» نشانه بیماری هست. همین که خاطرات در مغزت وجود دارد کافیست. حالا چرا آن را با خودت به این طرف و آن طرف می‌بری.
پایان دادن دوستی و قطع ارتباطات بی مورد
موضوع دیگری که وجود دارد، این است که تنها قرار نیست اینها را خاک کنی و در موردش حرف نزنی. بلکه حتی نباید دوستیتان را بعد از رابطه احساسی و عاطفی یا جنسی یا ازدواج با کسی ادامه بدهید. هیچ کسی قرار نیست با فرد قبلی اش، دوستی اش را ادامه بدهد. بازی در نیاورید که من فقط سالی یک دفعه تلفن می‌کنم و تولدش را تبریک می گویم. چرا و برای چه یک همچین کاری می خواهید بکنید؟! نباید بگویید که« فقط خبر از هم می گیریم.» زیرا که حضور و وجود این آدم ها همیشه یک چاه برای افتادن شما در آن گرفتاری است. صدها موردش را داشتم که یک زندگی به خاطر یک برگشت و بازگشت آدمی که قبلا با یکی از زوجین دوست بوده به هم ریخته و از هم پاشیده است؛ به همین دلیل است که روی این موضوع با استحکام ایستاده ام. به بیان دیگر من و شما، وقتی این پرونده ها بسته شود، دیگر بسته است.تعیین حد و حدود رابطه پس از طلاق
اگر شما با یه نفر ازدواج کردید و طلاق گرفتید و از او بچه دارید، با این آدم هم هرگز دوست نمی شوید. او هرگز دوستتون نخواهد بود. نه خانه شما می آید، نه خانه اش می روید، نه رابطه ای دارید و فقط بخاطر بچه با هم دوستانه رفتار می کنید. دوستانه و متمدنانه، به صورتی که آداب و ادب اجازه می دهد، با هم برخورد می کنید اما دلیل ندارد که حتی به بهانه بچه ها بگویید که ما دوست هستیم، با هم می رویم و می آییم یا برخی از اوقات شبها میاد اینجا.
زندگی جدید در گرو قطع ارتباط با گذشته
بنابراین یک باید زندگی این است که پرونده گذشته بسته شود. شما در حقیقت مثل آدمی هستید که یک لباس را از تنتان در می آورید، می روید دوش می گیرید و لباس دیگری تنتان می کنید. نمی آیید یک لباس تنتان کنید، بعد یک لباس دیگر هم روی آن تنتان کنید، نمی کنید. این داستان دقیقا همین است. پس حتی اگر جزئی از وجودتان است، باید آن را بیرون بیاندازید و بروید به دنبال کارتان. لطفا هم مثال نزنید که مثلا اون خدا بیامرز یا اون یا این چنین و چنان بود. و بعد هم بعضی از حرفهایی که بسیار بسیار خطرناک است، این است که «تو هم داری مثل اون میشوی.»، «اونم همینجوری بود.» اون موقع است که کار خیلی خرابه. خیلی خرابه. بنابراین بایدِ زندگی شما، بستن همه پرونده های گذشته است و تمام! اگر شما با گذشته تان مرتبطید، امیدوارم نباشید زیرا اون گذشته تو ذهنتونه، بیخوده و قرار نیست تو زندگیتون باشه.در بخش دوم و اول سری مقالات دکتر هولاکویی نیز می توانید بیشتر در مورد اهمیت خانواده و ریشه روابط بخوانید.
