به گفته دکتر هولاکویی گاهی نگاه ما به خودمان و دیگران به صورت کالاییست که برای آن ارزش تعیین می کنیم و این نوع دیدگاه جز بی رحمانه ترین و اشتباه ترین دیدگاه هاست و خصوصا برای کودکان بسیار خطرناک تلقی می شود.
انسان یا کالا؟
ما متاسفانه مانند بسیاری از مردم دنیا به دلیل برخورد غلطی که همیشه با ما شده و می شود معتقدیم که انسان کالا و شئ است. به همین جهت است که حتی در خانواده های ما مثلا اگر شما میرفتید خواستگاری دختر دوم می گفتند نه. ما دختر دوم را که نمی دهیم . فعلا دختر اول در اولویت است! این ازدواج بکند، بعد از اینکه این رفت، دختر دوم. هرچی شما میگفتی باباجان من اولی رو نمیخواهم من دومی رو میخواهم، میگفتند نه. اولی رو شما بگیری خیلی بهتر است.
شما خیلی راحت با آدم هایی روبرو می شوید که فرضشون بر این است که انسان شئ است. به همین جهت است که پدر و مادرهای ما از کودکی در مورد فرزندانشان مثلا می گفتند این یک ذره کوتاهه. این یک ذره هوشش کمه. این یک مقدار سفیده. این یک مقدار سیاهه. حتی برخی از اوقات به دخترشون می گویند که دخترم قربونت برم! تو درست رو بخون. خواهرت خوشگله ولی تو بهتره درس بخونی؛ یعنی اقلا یه چیزی داشته باشی. به همین جهت است در ایران، (که البته حرف بد و غلطی است)، جمله ای می گفتندبه این مضمون که «دخترها دو نوع اند؛ یا خوشگلن یا دانشجو!» برای اینکه اگه خوشگل بودند معمولا دیگر به دانشگاه نمی رسیدند. بنابراین یادتون باشه ما شئ نیستیم.
خودتان ودیگران را دوست بدارید!
ناراحت نشوید یک چروک پیدا شده. یا مثلا یه موی سپید دیدید یا مثلا یک دفعه سنتون میره سی یا چهل. یعنی این از اون گرفتاری های عجیب و غریبه. شما روزی با این مسایل و موضوعات برخورد می کنید که تصور کنید شی و کالایید. یک کالای مثلا شکسته، یک کالای مصرف شده. نگاهی که تو این زمینه وجود دارد متاسفانه بسیار ویرانگراست. بنابراین از این نگاه خارج شوید که شما شی هستید و اگر خودتون رو شی و کالا نمی دانید به دیگری هم به عنوان شی و کالا نگاه نکنید. به همین جهت است که شما این را در مادرها برخی از اوقات می بینید. من خودم تو ارتباط با بچه ها می بینم. یعنی برخی از اوقات پسر من میاد کنار من. از بازی اومده بوی عرق میده. اصلا برای من فرقی نمی کند. حالا سنش هم خیلی بزرگ شده برخی از اوقاتم اصلا خودش میاد تو بغل من. ولی مساله اصلی و اساسی این هست که برای شما چه فرقی میکند. اگر شما خودتون را انسان می دانید و شخص، نه شی و کالا، بسیاری از مسائل حل می شود.
دیدگاه اشتباه نسبت به فرزندان
متاسفانه برخی از اوقات چون به انسان به صورت کالا نگاه می کنیم، اون کسی که شش تا بچه دارد، سه تای آنها هم عقب افتاده هستند، میره چهار تا بچه دیگه هم میاره. چرا؟ برای اینکه مساله، مساله کالاست و هرگز فکر نمیکند که من دارم یه انسانی رو به این دنیا میاورم. من برای خودم میتوانم تصمیم بگیرم اما من برای هیچ کس دیگر نمیتوانم تصمیم بگیرم. به همین جهت است که من همه جا با مساله اینکه شما میخواهید بچه بیارید یا حتی هر آدمی به هر شکل و فرمی موافقم؛ مشروط به اینکه شما به من نشان بدهید که اون بچه بعدا با مساله و مشکل روبرو نشود. بنابراین نگاهتون را از خودتون به عنوان شی و کالا و او به عنوان شئ و کالا بردارید.
به همین جهت است که برخی از اوقات شما پیام هایی که می دهید یا پیامهایی که او میگیرد چیه؟ مثلا چاق شدی یا لاغر شدی. مثل اینکه حالا با چاق شدن یا لاغر شدن دیگه این کالا به هم ریخته. تعجب هم نکنید غالب اوقات خود شما ممکن است از چاق یا لاغر شدنش خوشحال بشید اما چون مد نیست دوستش ندارید. حالا اینها وقتی است که شما تمام مدت نگاهتون به خودتون به صورت کالاست. با سنتون مساله دارید. چون دخترا همیشه زیر این فشار بودن که تو را بالاخره باید بیان بپذیرند و انتخاب کنند و تو باید بروی تو ویترین بشینی و منتظر بشی، به همین جهت است که خانم ها راجع به سنشون حساس هستند. بنابراین شما بسیاری از خانم ها رو می بینید که همیشه سه چهار پنج سال با سنشون مساله دارن. یعنی وقتی که سی سالشونه میگن بیست و هفت. وقتی چهل سالشونه میگن سی و شش. خوب قربونتون برم تو اگر وقتی سی سالته میگی بیست و هفت خوب قرار بوده وقتی بیست و هفت باشی خوشحال باشی. چرا اون موقع میگفتی بیست و چهار. چه ضرورتی دارد آخه! یه جا اقلا بگو ما اینجا راضی ایم. حالا شما نگاه کنید آیا واقعا مساله شما مساله سنتونه.
تکلیفتان را روشن کنید.
همسر شما برای شما شی و کالا نیست. بنابراین وقتی خاطر او را آسوده کنید راحت میشه. ولی اگر او دایما یه احساسی داشته باشه که شیء و کالاست تمام مدت باید مواظب باشد که آقا کالای ما هنوز تو بازار خریدار دارد یا نه. بنابراین مواظب باشید اون نگاه خطرناکه. به بچه ها نیز همینطور. برای اینکه متاسفانه به مجردی که بچه ها رو از آنچه که هستند به عنوان یک انسان در آوردید، از اینکه پسر شماست دختر شماست، عزیز شماست، عشق شماست خارج شده و تبدیل شود به اینکه کوتاهی بلندی کم هوشی باهوشی ... بچه بعد از یک مدتی متوجه میشود که من کالا هستم. و وقتی که به اینجا رسید کارش تموم است. برای اینکه اونوقت به عنوان کالا چه کاری میتواند بکند.
خیلی عالی بود ... استفاده کردم