عجیب‌ترین عقدها و ازدواج‌های ایرانی؛ از ماه‌عسل نرفته تا مهریه‌های غیرممکن
مشاوره ازدواج

عجیب‌ترین عقدها و ازدواج‌های ایرانی؛ از ماه‌عسل نرفته تا مهریه‌های غیرممکن

( 0 ) امتیاز

مهدیه - 30 مرداد 1404

از کوتاه‌ترین ازدواج ۴ روزه در بوشهر تا مهریه‌های عجیب مثل یک کیلو بال مگس و نیم میلیون گل ارکیده؛ روایت واقعی عجیب‌ترین عقدهای ایرانی.

ازدواج در فرهنگ ایرانی همیشه نمادی از عشق، خانواده و پیوندی مقدس بوده است. اما در کنار همه‌ی رسم‌ها و آداب زیبایی که در عقد و عروسی‌ها دیده می‌شود، گاهی اتفاقاتی رخ می‌دهد که باور کردنش سخت است. از مهریه‌هایی عجیب که بیشتر به یک شوخی شبیه‌اند تا ازدواج‌هایی که تنها چند روز یا حتی چند ساعت دوام آوردند، و دعواهایی که از کوچک‌ترین مسائل شعله کشیدند.

این مقاله سفری است به دنیای همین ازدواج‌ها؛ قصه‌هایی واقعی از کوتاه‌ترین عقدها، عجیب‌ترین مهریه‌ها و غیرمنتظره‌ترین دعواهایی که در تاریخ ازدواج‌های ایرانی ثبت شده‌اند.

بخش اول: کوتاه‌ترین ازدواج‌ها؛ عشق‌هایی به عمر چند روز

طلاق چهار روزه در بوشهر

در استان بوشهر، در شهرستان کنگان، یکی از کوتاه‌ترین ازدواج‌های ایران ثبت شد. عروس و داماد تنها چهار روز پس از عقد رسمی، تصمیم گرفتند از هم جدا شوند. جالب است بدانید که دلیل این جدایی چیزی به‌ظاهر بسیار ساده بود: اختلاف بر سر مقصد ماه‌عسل! داماد می‌خواست ماه‌عسل را در شمال ایران بگذراند، اما عروس روی سفر به ترکیه اصرار داشت. همین اختلاف به دعوا کشید و در نهایت زندگی مشترکشان در همان روزهای اول به پایان رسید.

ازدواج یک‌هفته‌ای؛ جنگ بر سر مبل

ماجرای دیگری مربوط به زوجی جوان بود که تنها یک هفته پس از عقد از هم جدا شدند. دعوای اصلی بر سر خرید مبل بود. عروس دوست داشت مبل‌های سلطنتی و پرزرق‌وبرق بخرد، در حالی که داماد هم به‌دلیل محدودیت مالی و هم علاقه شخصی روی مبل راحتی تأکید داشت. هیچ‌کدام کوتاه نیامدند و نتیجه‌اش جدایی زودهنگام بود.

جدایی قبل از ماه عسل

برخی ازدواج‌ها حتی به ماه عسل هم نرسیدند. در یک مورد، عروس و داماد که با عجله و عشق در نگاه اول ازدواج کرده بودند، تنها چند روز بعد فهمیدند که نمی‌توانند عادت‌ها و اخلاق یکدیگر را تحمل کنند. آن‌ها تصمیم گرفتند همان‌طور که ناگهانی ازدواج کرده بودند، ناگهانی هم جدا شوند.

این نمونه‌ها نشان می‌دهند که گاهی «نداشتن شناخت کافی» از شریک زندگی می‌تواند به کوتاه‌ترین ازدواج‌ها منجر شود؛ ازدواج‌هایی که حتی فرصت تجربه کردن روزهای مشترک واقعی را پیدا نمی‌کنند.

بخش دوم: عجیب‌ترین مهریه‌ها؛ از بال مگس تا نیم میلیون گل

یک کیلو بال مگس

یکی از عجیب‌ترین مهریه‌هایی که در ایران ثبت شده، «یک کیلو بال مگس» است. عروس در روز عقد این مهریه را تعیین کرد و داماد، شاید با تصور اینکه هیچ‌وقت چنین خواسته‌ای جدی نمی‌شود، پذیرفت. اما وقتی اختلاف بالا گرفت، عروس برای دریافت مهریه‌اش اقدام کرد. این مهریه البته از نظر قانونی غیرقابل‌اجرا بود، اما همچنان یکی از عجیب‌ترین نمونه‌های ثبت‌شده باقی ماند.

چشم‌ها و دست داماد

در مواردی دیگر، عروس‌ها برای نشان دادن قدرت یا علاقه خود، مهریه‌هایی مانند «چشم‌های داماد» یا حتی «دست چپ او» را انتخاب کرده‌اند. گرچه این مهریه‌ها هیچ‌گاه قابلیت اجرایی ندارند، اما نشان‌دهنده‌ی بازی احساسات در مهم‌ترین قرارداد زندگی‌اند.

نیم میلیون گل ارکیده و اقساط ۸۰۰۰ ساله

یکی از مهریه‌های مشهور شامل ۱۲۷ سکه بهار آزادی، نیم میلیون شاخه گل ارکیده و یک سفر خارجی بود. دادگاه برای اجرای این مهریه راه‌حلی پیدا کرد: داماد باید هر ماه یک سکه و پنج شاخه گل ارکیده پرداخت کند. محاسبه ساده نشان می‌دهد که پرداخت کامل این مهریه حدود هشت هزار سال طول خواهد کشید!

سفر به ۱۲۰ پایتخت دنیا

در یکی دیگر از ازدواج‌های عجیب، مهریه عروس سفر به ۱۲۰ پایتخت جهان تعیین شد. اگرچه این مهریه در نگاه اول رویایی و رمانتیک به نظر می‌رسد، اما در عمل تقریباً غیرممکن است.

توپ‌های ورزشی و آهوی وحشی

در پرونده‌ای دیگر، مهریه شامل ۱۹۷۸ توپ ورزشی بود؛ اما به دلیل نامشخص بودن نوع توپ‌ها، مهریه بی‌اعتبار اعلام شد.
نمونه‌ی دیگر، ده رأس آهوی وحشی بود که داماد متعهد شد شکار کند و به تهران بیاورد! این مهریه هم به دلیل غیرقانونی بودن باطل شد.

مرجان‌های دریایی و بنزین

برخی دیگر از مهریه‌ها رنگ و بوی محیط‌زیستی داشتند؛ مثل پنج هزار مرجان دریایی! یا حتی صد هزار لیتر بنزین. روشن است که چنین مهریه‌هایی بیشتر یک شوخی یا نماد هستند تا یک تعهد واقعی.

صد تابلوی نقاشی

یکی از جالب‌ترین مهریه‌ها مربوط به دختری بود که از همسر نقاشش خواست ۱۰۰ تابلوی منظره برای او بکشد. دادگاه حکم داد که داماد هر ماه یک تابلو تحویل دهد.

مهریه‌های خیرخواهانه

در میان همه‌ی این عجایب، برخی مهریه‌ها رنگ و بویی متفاوت داشتند. عروس‌هایی که آزادی زندانیان جرائم غیرعمد، تکفل یتیمان، ویزیت رایگان بیماران یا کمک‌هزینه تحصیل کودکان بی‌سرپرست را به‌عنوان مهریه انتخاب کردند. این مهریه‌ها نشان می‌دهند که خلاقیت همیشه به معنی اغراق نیست؛ گاهی می‌تواند به نیکوکاری و خیر جمعی هم منجر شود.

بخش سوم: دعواهایی که از هیچ شروع شدند

طلای قلابی

زنی پس از چند سال زندگی مشترک متوجه شد جواهرات یک کیلوگرمی که داماد در مراسم عقد به او هدیه داده بود، همگی بدلی و تقلبی‌اند. این کشف به دعوای بزرگی منجر شد و در نهایت به جدایی انجامید.

اختلاف بر سر قد

مردی ۶۵ ساله پس از ۴۵ سال زندگی مشترک ناگهان درخواست طلاق داد. دلیل او اختلاف قد ۳۵ سانتی‌متری با همسرش بود. او می‌گفت که سال‌ها در جمع‌های خانوادگی احساس خجالت می‌کرده است!

ترس از مارمولک

در پرونده‌ای عجیب، عروس به دلیل ترس شدید از مارمولک حاضر نبود به خانه‌ای برود که در حیاطش مارمولک دیده می‌شد. داماد این موضوع را ساده می‌گرفت اما برای عروس به یک بحران جدی تبدیل شد. نتیجه، طلاقی غیرمنتظره بود.

نرفتن به سینما

زوجی جوان تنها به دلیل اینکه داماد علاقه‌ای به سینما رفتن نداشت، به اختلاف جدی خوردند. برای عروس، این موضوع نوعی بی‌توجهی به علایقش بود. همین اختلاف ساده، رابطه را از هم پاشید.

 

بخش چهارم: چرا این عجایب رخ می‌دهند؟

وقتی به این ماجراها نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که پشت هر داستان عجیب، واقعیت‌های اجتماعی و روانی پنهان است:

  • فشارهای اقتصادی: بسیاری از مهریه‌های عجیب، تلاشی برای تضمین آینده مالی عروس‌اند.
  • نمایش اجتماعی: بعضی مهریه‌ها یا ازدواج‌های پر سر و صدا، ابزاری برای تفاخر یا جلب توجه‌اند.
  • کمبود شناخت: کوتاه‌ترین ازدواج‌ها نشان می‌دهند که تصمیم عجولانه بدون شناخت کافی، محکوم به شکست است.
  • اعتراض پنهان: مهریه‌هایی مثل «چشم داماد» یا «یک کیلو بال مگس» بیشتر یک اعتراض نمادین‌اند تا خواسته‌ای جدی.

 

نتیجه‌گیری: ازدواج، جایی برای نمایش نیست

ازدواج در فرهنگ ایرانی جایگاهی مقدس و ریشه‌دار دارد. اما وقتی این پیوند به صحنه‌ای برای شوخی، اغراق یا رقابت تبدیل می‌شود، نتیجه چیزی جز ازدواج‌های کوتاه‌مدت، مهریه‌های غیرقابل‌اجرا و دعواهای بی‌اساس نخواهد بود.

شاید وقت آن رسیده باشد که در نگاه به ازدواج، عقلانیت جایگزین هیجان شود. ازدواجی موفق، نه با نیم میلیون گل ارکیده و نه با سفر به ۱۲۰ پایتخت دنیا تضمین می‌شود؛ بلکه با احترام، شناخت و گفتگوست که دوام می‌آورد.

نظرات کاربران

نظر خود را درباره این مقاله به اشتراک گذارید.