در بخش اول و دوم سری مقالات «ادامه این ارتباط عاقلانه است یا باید به آن پایان داد؟»، رفتارها و تفکرات نامناسبی که زنگ خطر ارتباط است برشمردیم و در این مقاله ارتباط غلط نوع سوم را بررسی می کنیم و در مورد علاقهمند شدن به توانایی های صرفا بالقوه فرد مقابل توضیح می دهیم.
"آیا شما فقط عاشق تواناییهای بالقوه نامزدتان شده اید؟"
تاکنون چنین اظهاراتی به گوشتان خورده است که :«میدانم که مدتی است بیکار شده اما واقعاً بااستعداد است و میدانم کسی پیدا خواهد شد و فرصتی را که او به آن نیاز دارد، در اختیارش قرار خواهد داد.» یا «من میدانم که مرا دوست دارد؛ اما در بیان احساساتش کمی مشکل دارد. به نظرم نیاز دارد کمی بیشتر مرا بشناسد تا باور کند به راستی دوستش دارم. آنوقت میتواند راحتتر ابراز احساسات کند.»
این جملات دردناک نشان میدهد که چگونه میتوان عاشق تواناییهای بالقوه یک فرد شد و اگر شما یکی از این افراد باشید، عاشق واقعیت وجودی طرف مقابلتان نشده اید، بلکه عاشق کسی شده اید که امید دارید بتواند به آن تبدیل شود.
برخی اشخاص فردی را پیدا میکنند که تواناییهای بالقوه فوق العاده ای دارد و سپس صرفنظر از اینکه آیا آن فرد چنین خواسته ای داشته باشد یا نه، میخواهند به او کمک کنند تواناییهایش را به فعل درآورد.
این رابطه نیست، بلکه طرح و برنامه است.
آیا اگر برای چنین اشخاصی احترام قائل نشوند، تعجبی دارد؟ آیا اگر کسی پس از مدتی متوجه شود که هیچ حس عشقی نسبت به چنین آدمی ندارد، تعجبی دارد؟ این اشخاص چون با کسی سازگارند او را انتخاب نمیکنند، بلکه در پی فرایند سرمایه گذاری در فرد هستند.
چنین ارتباط هایی به شدت اعتیادآور است، چون شما در آنچه آرزو دارید رخ دهد، گیر میکنید و سپس شکستن حلقه اعتیاد دشوار است. در این حالت شما هرگز نمیدانید معجزه تغییر چه زمانی در نامزدتان رخ میدهد.
حالا ببینیم آیا شما فقط عاشق تواناییهای بالقوه نامزدتان هستید؟
نشانه هایی وجود دارد که بفهمید در ارتباط نوع سوم گرفتار شده اید یا نه.
- شما به خودتان میگویید که نامزدتان به کمی زمان نیاز دارد تا خودش و زندگی را سروسامان دهد.
- شما به خودتان میگویید که هیچکس تاکنون نامزدتان را به اندازه کافی دوست نداشته است و شما میتوانید آنقدر او را دوست داشته باشید که خودش را تغییر دهد.
- شما احساس میکنید که دیگران شرایط نامزدتان را درک نمیکنند و او را دستکم میگیرند و تنها شما خود واقعی او را میشناسید.
- شما درباره مشکلات نامزدتان یا مشکلاتی که در ارتباطتان دارید نزد خانواده و دوستانتان بهانه تراشی میکنید.
- احساس میکنید نمیتوانید نامزدتان را رها کنید، چون احساسات بی ارزشش را تأیید میکنید، آنگاه هرگز تغییر نخواهد کرد.
- شما به نامزدتان بیش از آنچه او به خودش باور دارد، باور دارید.
- شما میدانید نمیتوانید عشقی را که سزاوارش هستید به دست آورید؛ اما با گفتن اینکه او تمام سعیاش را میکند، میخواهید خودتان را آرام کنید.
اما چرا عاشق تواناییهای بالقوه فردی میشویم؟
چندین دلیل دارد که چرا ممکن است مستعد چنین اشتباهی باشید:
- شما نیاز به کنترل کردن دارید. اگر میبینید که میخواهید نامزدتان را به هر شکلی ارتقا دهید، احساس میکنید برتر هستید و بر نامزدتان قدرت و کنترل دارید. حتی اگر به شیوههای سلطه جویانه رفتار نکنید، این فکر که نامزدتان در آن حدی که باید باشد نیست، شما را در موقعیتی سلطه جویانه قرار میدهد. اگر در کودکی احساس میکردید که دیگران یا شرایط پیرامونتان به شدت شما را کنترل میکردند، ممکن است در بزرگسالی کسی را جذب کنید که بتوانید دربارهی او بگویید: «تو همینطور که هستی کافی نیستی، شاید با کمی تلاش بتوانی...»
- شما با تمرکز بر کاری که نامزدتان نیاز دارد انجام دهد و اینکه چطور باید تغییر کند، از زندگی شخصی و رؤیاهای خود غافل میشوید. وقتی شما تمام توجه خود را بر تغییری متمرکز شوید که دیگری میتواند به وجود بیاورد، دیگر زمان زیادی برایتان باقی نمیماند که با ضعفهای خودتان روبهرو شوید. عاشق تواناییهای بالقوه کسی شدن میتواند شیوهی مؤثری از وقت تلف کردن و مسامحه کاری باشد.
- شما در کودکی به این باور رسیده اید که نمیتوانید به آنچه میخواهید دست پیدا کنید. اگر در کودکی احساس میکردید طرد شدهاید یا دوستداشتنی نیستید، ممکن است ناخودآگاه بدین باور برسید که میتوانید آنچه را میخواهید از دیگران به دست آورید. ازاینرو ناخودآگاه در پی کسانی هستید که نمیتوانند آنچه را میخواهید به شما بدهند – کسی که آنطور باید باشد، نیست – و شما دوباره احساس ناکامی و محرومیت می کنید.
بدیهی است که هر ارتباطی شامل امیدها و رؤیاهایی است که طرفین دوست دارند رشد و تغییر و تحول یکدیگر را ببینند. عامل کلیدی برای کسب احساس رضایت این است که نامزدتان را همانطور که اکنون هست بپذیرید، نه اینکه در آینده چطور خواهد بود.
ارتباط سالم با کسی بدین معنا است که او را همانطور که اکنون هست دوست بداریم، نه کسی که در آینده خواهد شد یا امید داشته باشیم او به کسی که ما میخواهیم تبدیل شود.
اگر عاشق توان بالقوه کسی شوید، به احتمال زیاد از او برای اینکه به کسی که شما میخواهید تبدیل نمیشود عصبانی میشوید، از لحاظ جنسی نسبت به او سرد میشوید چون مثل والد او رفتار میکنید نه همسرش. از اینکه زمان زیادی را در ارتباط با او بیهوده از دست داده اید آزرده میشوید، و چون رویها و خواسته هایتان درباره او تحقق نمییابد، آسیب میبینید و سرخورده میشوید.
راه حل این مشکل این است که اگر ارتباطی را آغاز میکنید، طرف مقابلتان را همانطور که امروز هست دوست بدارید، به او احترام بگذارید و از وجودش لذت ببرید. اینکه تمایل داشته باشید نامزدتان رشد کند و تحول یابد ایرادی ندارد، اما او باید همانطور که حالا هست برای شما کافی باشد. اگر پیوسته بخواهید همسرتان را تغییر دهید تا در ارتباط با او خوشحال باشید، عشق نمیورزید بلکه خطر میکنید.
ادامه این مقاله را اینجا بخوانید.
منبع
کتاب ازدواج عاقلانه؛ نویسندگان: دکتر باربارا دی آنجلیس، دکتر نیل کلارک وارن، دکتر پاتریشیا لاو
مترجمان: شمس الدین حسینی؛ الهام آرام نیا؛ انتشارات نسل نواندیش
ممنون از مطالب مفیدتون من این کتاب رو به صورت فایل صوتی تهیه کردم خیلی خوبه ولی از ما که گذشت و انتخابمون انجام شده ولی مطالبش اموزنده ستا بفهمیم با خودمون چند چندیم