عشق واقعی با شیفتگی فرق دارد. دراین سری مقالات با تفاوتهای این دو مقوله آشنا می شویم. بهتر است قبل از مطالعه این مقاله، مقاله واقعیت هایی در مورد ازدواج و فواید ازدواج عاقلانه - سری سوم را مطالعه کنید.
نکاتی که میتوان از مرحلهی شیفتگی آموخت
شناخت علائم شیفتگی درسهایی بسیار ارزشمند برای زوجهایی که قصد دارند زندگی شاد و بادوامی داشته باشند، دربر دارد. شیفتگی نهتنها کمک میکند دو نفری که از نظر زیستشناختی مناسب یکدیگر هستند در کنار هم قرار بگیرند، بلکه الگوی اولیهی خلق زندگی توأم با عشق است. زوجها در شرایط شیفتگی در چند ماه اول زندگی بدین گونه عمل میکنند:
v ارتباطشان را در اولویت قرار میدهند.
v نیازهای یکدیگر را در اولویت قرار میدهند.
v زمان و توجه صرف یکدیگر میکنند.
v یکدیگر را مهربانانه نوازش میکنند.
v دربارهی آیندهشان خوشبینانه و مثبت حرف میزنند.
v با هم شوخی و تفریح میکنند.
v روابط جنسی مناسب و مرتبی دارند.
v از یکدیگر حمایت میکنند.
v مشکلات را دوستانه حل میکنند.
v تفاوتها را میپذیرند.
v در طول روز به یکدیگر ابراز عشق میکنند.
v در فعالیتها و دیگر ارتباطات شخصی،
پرانرژی هستند.
v با هم میگویند و میخندند و تفریح میکنند.
v از یکدیگر قدردانی میکنند.
شیفتگی چگونه است؟
در طول مرحلهی شیفتگی، عشق از طریق تماس و همچنین ترشح هورمونهای لذتبخش تقویت میشود؛ اما این فقط جرقهای ذاتی را مهیا میکند. برای حفظ این شعلهی آتشین باید به شور و هیجان
دامن زد.
رضایت و شادمانی ناشی از شیفتگی تنها شش ماه طول میکشد و سپس بهآرامی رو به کاهش
میرود. دانشمندان
معتقدند تا دومین سال، عاشقان در مسیر اصلی هستند؛ ولی هنوز به عشق واقعی نرسیدهاند. عشق حقیقی تنها احساسی
نیرومند نیست، بلکه جریانی پیشرونده است که در فرایند مسیرهای عاطفی شکل میگیرد.
اگر اکنون و همین امروز شروع به برقراری بعضی رفتارهای عاطفی کنید، بلافاصله ارتباطتان بهتر میشود. عشق، عشق به دنبال خواهد داشت. به یاد بسپارید که پس از مرحلهی شیفتگی به مرحلهی بعد از شور و هیجان وارد میشویم.
مرحلهی دوم عشق: عشق حقیقی
اکنون که وارد مرحلهی دوم شدهاید، در واقع در مسیر رسیدن به عشق حقیقی قرار گرفتهاید. اکنون زمان آن است که
توهمات شیفتگی را کنار بگذارید. گذر از مرحلهی شیفتگی تنها یکی از مراحل گذر
از بزرگراه عشق بهسوی قلب است.
برای بسیاری از اشخاص، انتهای مرحلهی شیفتگی با تجربه عدم توافق یا دعوا همراه است. بههرحال وجود چنین تحولاتی برای
رسیدن به مرحلهی پس از شور و هیجان و تجربهی عشق حقیقی، ضروری اما تدریجی است. این تغییرات کوچک در
طول زمان پدیدار میشود. به نمونههای زیر توجه کنید:
v در ماههای اول و در مرحلهی شیفتگی، خواستههایی یکسان داشتید اما اکنون
چنین نیست.
v بعضی از عادات همسرتان که در ابتدا
کمی ناخوشایند بهنظرتان میرسید، اکنون برایتان آزاردهنده میشود.
v کسی که همهی برنامههایش را لغو میکرد تا با شما باشد، ناگهان نمیتواند طوری برنامهریزی کند که هر شب با شما باشد.
v در ماههای اخیر، ابراز عشق بین شما
وجود نداشته است.
v ابتدا بیهیچ محدودیتی شخصیتی دهنده
داشتید؛ اما دیگر نمیخواهید چنین باشد چون احساس میکنید به همان میزانی که میبخشید، دریافت نمیکنید.
v احساس میکنید همسرتان از شما دور شده
است.
v بیشتر اوقات سکوت بین شما حاکم است،
درحالیکه پیشازاین همیشه
حرفهای زیادی برای
گفتن داشتید.
v ارتباط جنسی کمتری دارید و در هنگام
برقراری ارتباط، مدت زمان زیادی طول میکشد تا برانگیخته شوید و گرمی و حرارت اولیه را ندارید.
v احساس میکنید به فضای خصوصیتر و خلوت بیشتری احتیاج دارید.
v شروع به دیدن او میکنید و خصوصیاتی را میبینید که پیشازاین در او
نادیده میگرفتید.
v و بدتر از همه اینکه دیگر جنبههای مثبت را در نظر نمیگیرید و در عوض، فقط قضاوتهای منفی میکنید. برای نمونه، اگر او سی
دقیقه دیر کند، میگویید بیملاحظه است.
در زوجهایی که زندگی مشترک را با عشق شدید شروع نکردهاند، ممکن است گذر از مرحلهی پسازآن، بهآرامی و با بروز
کمترین مشکلات صورت گیرد؛ اما زوجهای عاشق توقع همان عشق و میل و کشش جنسی هنگام شیفتگی را
دارند که موجب میشود تصور کنند عشق بین آنها بهطور کامل از بین رفته است.
این حالت ممکن است به این باور منجر شود: «من همسرم را دوست دارم اما عاشقش نیستم.» این یکی از نشانههای بارز ورود به مرحلهی دوم است. مطمئن باشید که ورود پس از شور و هیجان، مرگ عشق نیست. در عوض، شروع عشق حقیقی است.
آشنایی با مرحلهی عشق حقیقی
بسیاری از زوجها در ابتدا و به هنگام عاشقی، احساسات شدید و مهارناپذیری دارند؛ اما پس از
گذشت چند ماه این احساسات فروکش میکنند. پژوهشها نشان میدهند که ورود به حالت خنثی اغلب بین شش ماه تا دو سال از
زمان ازدواج رخ میدهد. عصبشناسان معتقدند که مغز نمیتواند تا ابد و بهطور همیشگی این حالت اشتیاق و شور و هیجان بالا را حفظ کند،
زیرا گیرندههای عصبی موجود در مغز به میزان محرک عادت میکند و سطح ترشح هورمونهای مولکول عشق نیز افت پیدا میکند.
شیفتگی موجب بالا رفتن سطح هورمونها میشود؛ اما پس از مدتی گیرندههای مغز به میزان آن عادت میکنند. قابل درک است که با گذشت
زمان، تازگی به کهنگی تبدیل میشود. در ابتدای آشنایی، کمکم جنبههای تازه و شگفتآور شخصیت یکدیگر
را کشف میکنید؛ اما پس از گذشت مدتزمان آشنایی، شناخت جایگزین جستوجو و تلاش برای کشف میشود.
علت کاهش شیفتگی هرچه باشد، همهی ما دیر یا زود با آن روبهرو میشویم و نشاط و رضایت فوقالعادهمان به آشکار شدن واقعیت و درک
آن تبدیل میشود. اگرچه ورود به این مرحله میتواند تهدیدآمیز و ناامیدکننده باشد، زمان تصمیمگیری برای جدایی نیست، بلکه
فرصتی برای برطرف کردن موانع است.