یکی از مشکلاتی که زوجهای جوان با آن دست و پنجه نرم میکنند عدوم آشنایی با ترفندهای معاشرت با خانواده همسر است؛ که البته بیشتر مواقع عروس و خانواده آقا داماد با یکدیگر به مشکل برمیخورند. کارشناسان بزمینه طی گفتگوهایی با خانمهایی که چند سال از زندگی مشترکشان گذشته، سعی کردند تا تجارب آنها را در اختیار شما قرار دهند تا با استفاده از آنها مشکلاتی که بر اثر بی تجربگی ایجاد میشود پشت سر بگذارید.
سعی میکنم درباره همه چیز اظهار نظر نکنم.
مهسا میگوید طی چند سالی که از زندگی مشترک با همسرم گذشته است به این نتیجه رسیدهام که لزومی ندارد در همه مسائل مطرح شده بین اعضای خانواده همسرم دخالت کنم یا اظهار نظر کنم. از نظر مهسا گاها این اظهار نظرها سوءتفاهم ایجاد میکند و سبب میشود اعضای خانواده همسرش گمان کنند او قصد مطرح کردن خود یا دخالت در مسائل آنها را دارد.
از دستپخت مادر همسرم ایراد نمیگیرم.
سودابه میگوید مادر همسر من زن حساسی است که من در ابتدا با میزان این حساسیت آشنا نبودم. اما الان میدانم که اگر درباره آشپزی یا خانه داری او نظری بدهم و در راستای بهبود آن کاری انجام دهم ناراحت میشود و باید تبعات آن را به دوش بکشم. از این رو حتی وقتی غذای او کاملا بدون نمک باشد عکس العملی نشان نمیدهم و چه در آشپزخانه و چه بر سر میز در غذا نمک نمیریزم.
از میزان رفت و آمد با خانواده خودم صحبت نمیکنم.
الهه میگوید در ابتدای ازدواج، در دوران عقد تا چندماه پس از عروسی وقتی در منزل خانواده همسرم بودیم مدام در مورد خانواده خودم و مهمانیهای خانه آنها صحبت میکردم. همین امر باعث سوءتفاهم برای خانواده همسرم شد آنها گمان میکردند که ما در رفت و آمد با آنها جانب تعادل را رعایت نمیکنیم. پس از آن که متوجه گفتگوی بین آنها و همسرم شدم فهمیدم آنها را با تعاریف بیش از حدم به اشتباه انداختهام. از آن به بعد حتی اگر شب گذشته مهمان خانه مادرم بودیم میگفتم چند روزی است که آنها را ندیدم تا حس حسادت آنها برانگیخته نشود.
مشکلات بین خودم و همسرم را با آنها در میان نمیگذارم.
سارا میگوید در ابتدای ازدواج گمان میکردم میتوانم از خانوادهها به عنوان مشاور یا حتی دادگاه کوچک ازدواج استفاده کنم و از آنها بخواهم در بین من و همسرم قضاوت کنند. حتی فکر میکردم میتوانم از همسرم نزد خانوادهاش گله کنم. در حالی که به مرور متوجه شدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شدم. به مرور رابطهها خراب شد و خانواده همسرم در مقابل من جبهه گیری کردند با گذر زمان من و همسرم مشکلات بین خودمان را حل کردیم، با این حال خانواده او همچنان فکر میکنند ما مدام در حال جنگ و دعوا هستیم. علاوه بر این به خود اجازه دخالت در امور شخصی ما را به بهانه پیشگیری از دعواهای بعدی ما میدهند. به نظر سارا، او این اشتباهات را از روی بی تجربگی مرتکب شده است.
انتظاراتم را کمی پایین آورده ام.
مژگان میگوید قبلا روی رفتار پدر و مادر همسرم با خودم و سایر عروس و دامادهایشان تمرکز میکردم و زمانی که متوجه تفاوتی میشدم به شدت ناراحت میشدم. بارها پیش آمده بود که به من غذا و میوه تعارف نکنند و به بقیه تعارف کنند یا برای جاری و خواهر همسرم کادو بخرند اما برای من نخرند. شاید هنوز هم چنین اعمالی از سمت آنها سر بزند و کارهای نادرستی نیز باشد، اما سعی میکنم تا با نادیده گرفتن چنین رفتارهایی زندگی خودم و همسرم را تلخ نکنم. توقعم را از آنها پایین آوردم و کمتر انتظار محبتی این چنینی از جانب آنها دارم.
از حدی بیشتر با خانواده همسرم صمیمینمیشوم.
نگار میگوید قبل از ازدواج با خواهر همسر خود دوست بودم. این صمیمیت بین ما ادامه داشت تا این که متوجه شدم با ازدواج من و برادر دوستم، او به یک خواهرشوهر تبدیل شده است و من نباید صمیمیت قبلم را با او داشته باشم. درد و دلهایی که با او میکردم، تمام رازهایی که با او در میان گذاشتم همگی را به پدر و مادرش منتقل کرده بود. حتی بعضی حرفهایی که همسرم دوست نداشت پدر و مادرش باخبر شوند او به آنها انتقال داده بود. از آن جا فهمیدم صمیمیت بیش از اندازه با خانواده همسر سم زندگی است حتی اگر خواهر همسرت قبلا دوست صمیمیات بوده باشد.
در برخی مسائل مطابق میل خانواده همسرم عمل کنم.
صبا میگوید اختلاف فرهنگی بین خانوادهها از اصلیترین مشکلات ما بود. از ابتدا در مراسم خواستگاری، عقد و عروسی و سایر موارد با همسرم بر سر اختلافات موجود بحث داشتیم. به مرور با همسرم به این نتیجه رسیدیم که باید به یک تعادل برسیم. تا جایی که باعث اذیت من نشود در جمعهای خانوادگی و فامیلی آنها مطابق فرهنگ آنها لباس بپوشم و رفتار کنم. به این ترتیب از بسیاری از مشکلات پیشگیری کردیم و با کمی انعطاف بعضی ناراحتیها را از میان برداشتیم.
سخن پایانی
افراد مختلف با یکدیگر از لحاظ شخصیت، فرهنگ و اخلاق متفاوت هستد از این رو نمی توان یک نسخه را برای همه پیچید. بنابراین در بسیاری از موارد این خودتان هستید که روابطتان را باید هدایت می کنید. اگر همسرتان به والدینش وابستگی شدیدی دارد، اینجا کلیک کنید.