حل مشکل وابستگی زن یا شوهر به خانواده
مشاوره ازدواج

حل مشکل وابستگی زن یا شوهر به خانواده

( 0 ) امتیاز

الهام - 26 آبان 1397

بسیاری از زوجین از وابستگی یکی از طرفین به خانواده خصوصا پدر یا مادر خود گله‌مند هستند. این افراد اذعان دارند که این موضوع سبب حرف شنوی بیش از اندازه همسرشان و دخالت آن‌ها در زندگی مشترک‌شان می‌شود. در این مقاله کارشناسان بزمینه پرسش و پاسخ مطرح شده بین خانم باربارا و مراجعه کننده او را مطرح کردند تا شاید پاسخ شما را نیز داده باشند.

بسیاری از زوجین از وابستگی یکی از طرفین به خانواده خصوصا پدر یا مادر خود گله‌مند هستند. این افراد اذعان دارند که بند ناف عاطفی همسرشان بریده نشده است و این موضوع سبب حرف شنوی بیش از اندازه همسرشان و دخالت آن‌ها در زندگی مشترک‌شان می‌شود. اگر شما نیز از آن دسته افراد هستید که چنین مسئله‌ای موجب ناراحتی شما شده است، پیشنهاد می‌شود این مقاله را که توسط تیم بزمینه گردآوری شده است مطالعه کنید.

وابستگی به خانواده چگونه معنا می‌شود؟

ابتدا باید تفاوت وابستگی و دلبستگی را بدانید تا بتوانید متوجه این موضوع شوید که آیا همسر شما نیز در این گروه افراد قرار می‌گیرد یا خیر. دلبستگی به معنای علاقه همراه با استقلال است. اگر همسر شما نسبت به خانواده خود علاقه شدید دارد اما در کنار آن توانایی تصمیم‌گیری مستقل و استقلال فکری دارد او یک فرد وابسته محسوب نمی‌شود. اگر شما و همسرتان به بلوغ عاطفی رسیده باشید در زندگی قانون خانواده هسته ای را رعایت می‌کنید. دکتر هلاکویی منظور خود را از این‌گونه ازدواج به این صورت معنی می‌کند که در زندگی زناشویی در تصمیمات، تنها رضایت زن، شوهر و فرزند مهم است و اطرافیان نباید در آن دخالت کنند. از این رو دلبستگی خللی در این مورد ایجاد نمی‌کند. دلبستگی حتی نشانه سلامتی روحی و عاطفی همسر شماست. البته پذیرش این موضوع به سطح انتظارات شما برمی‌گردد. چرا که گاه دیده می‌شود بعضی از افراد از توجه همسرشان به خانواده پدری ناراحت می‌شوند. آن‌ها دوست دارند که همه توجه و علاقه همسرشان به سمت آن‌ها باشد. از این رو باید در این راستا خودخواهی را کنار بگذارید و دیدی واقع‌بینانه داشته باشید.

مشکلات ازدواج با فرد وابسته به خانواده

اگر از وابستگی طرف مقابل خود مطمئن هستید باید بدانید که با ازدواج با او در واقع با خانواده او نیز ازدواج می‌کنید. دکتر باربارا دی آنجلیس این شرایط را «خویشاوندان سببی زهرآگین» می‌نامند. چنین خانواده‌ای هیچ‌گونه حد و مرزی در دخالت در روابط شما قائل نیست و اگر طرف مقابل شما این اجازه را به آن‌ها بدهد اسباب انزجار شما را فراهم خواهد کرد. از این رو ازدواج با چنین فردی مورد توصیه نمی شود.
خانواده‌ای که سعی کرده فرزند خود را وابسته به خود بزرگ کند، غالبا سعی دارد در زندگی زناشویی پسر خود از هر خلل و شکافی استفاده کند و خود را به همسرتان نزدیک کند تا استقلال رابطه شما را نادیده گرفته و از به رسمیت شناختن ازدواج شما امتناع بورزد.

پس از ازدواج با همسر وابسته وخانواده او چه کنیم؟

فرض را بر این می‌گذاریم که همسر شما یک فرد وابسته است که به بلوغ عاطفی نرسیده و بند ناف روانی او بریده نشده است. در این زمان برای بهبود رابطه‌تان با او لازم است تا تدابیری بیاندیشید و اقداماتی برای رفع این مشکل انجام دهید.
مهم‌ترین مورد این است که به هیچ وجه همسرتان را بین خود و خانواده اش قرار ندهید. زیرا این جمله را از شما می‌شنود اما خانواده او احتمالا چنین حرفی را نمی‌زنند و این سبب می‌شود در جبهه مقابل شما قرار گیرد.
اگر خانواده همسرتان ظرفیت گفتگوی سالم را دارند با آن‌ها به گفتگو بپردازید. به آن‌ها بگویید می‌خواهید حریم خصوصی شما را جدی بگیرند. از آن‌ها بخواهید که آینده زندگی شما را به خطر نیندازند زیرا دخالت‌ها و حضور همیشگی آن‌ها در زندگی‌تان سبب ایجاد اختلاف بین شما می‌شود.
معمولا همسری که به بلوغ عاطفی نرسیده باشد کمتر از سایرین قانع می‌شود تا به مشاور مراجعه کند. از این رو برای بهره‌مندی از کمک مشاور با دشواری روبه‌رو خواهید شد. اگر تنهایی در جلسات مشاوره شرکت کنید شاید مقداری به شما کمک کند اما حضور هر دو نفر شما کمک بیشتری به شما خواهد کرد.
از آن جا که تاثیر خانواده همسر شما بر زندگی‌تان به اندازه شما دو نفر است باید سعی کنید با آن‌ها دوست باشید تا نظرات و صحبت‌های آن‌ها با فرزندشان در مقابل شما نباشد. این حداقل کاری است که برای زندگی از دستتان بر می‌آید. زیرا اگر کاری کنید که آن‌ها در مقابل شما قرار بگیرند جنگی نیست که برنده میدانش شما باشید. توجه به این نکته ضروری به نظر می‌رسد که اگر همسر شما انسانی وابسته است معنی آن بد بودن مادرشوهرتان نیست. از این رو دید بدی که نسبت به او یا افراد دیگر خانواده‌‌اش را دارید کنار بگذارید تا بتوانید رابطه ای دوستانه با خانواده او برقرار کنید.
در بسیاری از موارد فردی که همه اطلاعات منزل را به خانواده می‌دهد از اعتماد به نفس کمی برخوردار است. او به خود این ایمان را ندارد که قوه تشخیصش به حدی است که نیازی به کمک گرفتن نداشته باشد. از این رو باید همسرش اعتماد بنفس او را بالا ببرد یا در این راستا از یک مشاور خبره کمک بگیرند. برای این کار باید او را بیش از پیش بستایید، در تصمیم‌گیری‌های شخصی خود، او را شریک کنید و اقدامات مستقل از خانواده‌اش را مورد تشویق قرار دهید.
با گفتگوی دوستانه با همسرتان به گونه ای که کوچکترین بی احترامی به خانواده‌اش نکرده باشید به او بگویید به اندازه مشخصی از راهنمایی‌های خانواده‌اش استفاده کنید که استقلال شما زیر سوال نرود.

نظرات کاربران

نظر خود را درباره این مقاله به اشتراک گذارید.

نظری ثبت نشده است