معنای واقعی ازدواج
مشاوره ازدواج

معنای واقعی ازدواج

( 0 ) امتیاز

مهدیه - 12 شهریور 1397

ازدواج فرایندی پویا و مشترک است، نه حالتی ایستا و منفعلانه. شما فقط چون جشنی مفصل گرفته‌اید، عقدنامه‌ای را امضا یا حلقه‌ای ردوبدل کرده‌اید، متأهل نمی‌شوید. در واقع شما و طرف مقابلتان زمانی متأهل هستید که یکدیگر را از لحاظ ذهنی، احساسی، جسمانی و روحی سیراب کنید.

ازدواج شیوهای از زندگی را پیش روی شما قرار میدهد که در آن همسران به یکدیگر عشق میورزند، به هم احترام میگذارند و هر روز بهنحوی از یکدیگر قدردانی میکنند و بدین طریق جلوهای از تعهد خود را نسبت به طرف مقابل بروز میدهند.

ازدواج فرایندی پویا و مشترک است، نه حالتی ایستا و منفعلانه. شما فقط چون جشنی مفصل گرفتهاید، عقدنامهای را امضا یا حلقهای ردوبدل کردهاید، متأهل نمیشوید. در واقع شما و طرف مقابلتان زمانی متأهل هستید که یکدیگر را از لحاظ ذهنی، احساسی، جسمانی و روحی سیراب کنید. عمل واقعی ازدواج در قلبتان رخ میدهد، نه در مکانی خاص.

ازدواج یعنی پیوند قلبها

ازدواج انتخابی است که شما میکنید، آن هم نه‌ فقط در یک روز خاص، بلکه بارها و بارها و این انتخاب در شیوهی رفتار شما با همسرتان تجلی مییابد.

ازدواج قلمرو ارتباط مشترک و یکی شدن است، نه میدان جنگ. لحظهای که رفتار توأم با عشق و احترام را متوقف کنید، ازدواجتان نیز متوقف میشود. وقتی همراه با خشم و آزردگی زندگی کنید، دیگر همسر یکدیگر نیستید. شاید با هم زندگی کنید، اما متأهل نیستید. ممکن است سالها با یکدیگر زندگی کنید؛ اما وقتی قلب هر دو شما به روی یکدیگر بسته باشد، از نظر احساسی طلاق گرفتهاید.

ازدواج؛ ذره بین بزرگ بر روی نقاط اشتراک و تفاوت

برخی اشخاص با باورهای نادرست و خطرناکی وارد زندگی مشترک میشوند. آنها میگویند: «میدانم که وقتی ما با هم ازدواج کنیم، شرایط خیلی بهتر خواهد شد.» اما واقعیت این است که ازدواج نوع معینی از تسهیل و تشدید روحی و روانی را وارد زندگیتان میکند. ازدواج به لنزی تبدیل میشود که هر چیزی را درشتتر و بزرگتر نشان میدهد. ازدواج مسائل قبل از شروع زندگی مشترک را اغراقآمیز میکند. اگر ارتباط فوقالعادهای داشتهاید، ازدواج آن را بهتر میکند. اگر ارتباطی دشوار داشته‌‌اید، ازدواج آن را بدتر خواهد کرد. هر مشکلی که داشتهاید بهنظر میرسد ازدواج آن را تشدید میکند و هر نقطهی قوتی داشتهاید، غنیتر و سرشارتر میشود. در این راستا می توانید از آزمون تفاهم نیز استفاده کنید.

زمانی میتوانید به ارتباط خود پایان دهید که متوجه شوید با نامزدتان تفاهم ندارید، هیچگونه کشش جنسی بین شما وجود ندارد، شما و نامزدتان در دو قطب متفاوت رشد کردهاید، نامزدتان نقطه‌ضعفی مخرب دارد و نمیخواهد برای بهبود آن تلاش کند یا نامزدتان تمایلی به ارتقای کیفیت ارتباطتان ندارد.

تصمیم گیری در مورد سرانجام رابطه

اگر ارتباط رضایتبخشی ندارید بهترین تصمیم این است که در فکر چاره و شاید درنهایت رهایی از آن باشید. اگر در ارتباطتان شاد نیستید، اولین گام حل مشکلات و اختلافات است و اگر هیچیک از راهبردها کمکی به بهبود ارتباطتان نکرد، بهتر است ارتباطتان را رها کنید. ادامهی چنین ارتباطهایی تنها موجب ناکامی و نارضایتی بیشتر میشود. جدایی ممکن است خیلی سخت و دشوار بهنظر برسد، اما شاید بهترین تصمیمی باشد که باید بگیرید. اگر می خواهید در مورد اتمام رابطه بدانید مقاله «چگونه به یک رابطه عاطفی پایان دهیم؟» را بخوانید.

ارتباط و پیوند زناشویی رابطهای است که به تلاش و همکاری مشترک زن و مرد نیاز دارد تا در مسیر رشد و پیشرفت حرکت کند.

آیا او همان شریک روحی شماست؟

تصور کنید با کسی آشنا شدهاید و قرار است با هم ازدواج کنید. شما و نامزدتان سه یا چهار جلسه با هم ملاقات کردهاید. هر دو هیجانزده هستید و میخواهید تأثیری خوب در یکدیگر بگذارید. بهراحتی با هم همراه میشوید و گفتگو بین شما بهطور طبیعی پیش میرود. با وجود این، هنوز خیلی زود است که بگویید شریک روحی خود را یافتهاید.

شما شروع خوبی داشتهاید. همهی نشانهها مثبت بهنظر میرسد؛ اما ببینیم در جلسهی بعدی چه کاری میتوانید انجام دهید که به شما کمک کند بفهمید باید به این ارتباط ادامه دهید یا نه. باید بررسی کنید که نامزدتان تا چه اندازه با ویژگیهای موردنظر شما هماهنگ است.

شاید خیلی ساده بهنظر برسد که پیشنهاد کنید هر فردی در طی سه چهار دیدار صدها ویژگی دربارهی خودش مطرح کند. اما اگر مشاهدهگری تیزبین و باهوش باشید، از اطلاعاتی که کسب میکنید، شگفتزده میشوید. در پایان اولین یا دومین دیدار، میتوانید آنقدر اطلاعات بهدست بیاورید که دربارهی ادامه یا پایان ارتباط تصمیم عاقلانه بگیرید.

شما باید مراقب علائم و نشانههای موجود در طرف مقابل باشید. البته باید دقت کنید تا تصویری واقعی از خودتان ارائه دهید. اگر دربارهی عملکرد و تأثیری که میگذارید خیلی نگران باشید، نمیتوانید اطلاعات مناسب از طرف مقابل بهدست آورید. شما باید بیشتر در پی فهم مسائل عمیقتری باشید که تعیین میکند آیا در بلندمدت با هم سازگار هستید یا نه.

اگر بیاموزید به همهی نشانههایی که در چند دیدار اولیه به چشمتان میآید توجه کنید، اطلاعات زیادی بهدست خواهید آورد. برای اینکه خوب مشاهده کنید، باید دربارهی خودتان احساس امنیت کنید، چون مشاهدهی دقیق همیشه با رفتن به فراسوی خودتان شروع میشود. برای اینکه کسی را خوب بشناسید، باید از توجه و تمرکز بر خودتان دست بردارید و توجه‌تان را بر دیگری معطوف کنید.

بدیهی است که مرحلهی آشنایی موجب اضطراب فراوان میشود. بهطور معمول، این اضطراب به نگرانیتان دربارهی اینکه چطور عمل خواهید کرد و چه تأثیری در طرف مقابل خواهید گذاشت، مربوط است. خیلی مهم است آنقدر دربارهی خودتان مطمئن و در آرامش باشید که بتوانید به‌طرف مقابلتان توجه کامل کنید. چطور این کار را انجام بدهید؟ چطور وقتی در حال گفتگو دربارهی مهمترین تصمیم زندگیتان هستید به آرامش و اطمینان درونی برسید؟

پاسخ این پرسش به این مسئله‌ی مهمتر برمیگردد که چقدر از لحاظ احساسی و روحی سلامت هستید و چقدر در درونتان احساس امنیت دارید. در واقع، اگر در مورد خودتان احساس امنیت نکنید، ممکن است برای شروع ارتباط جدی آماده نباشید.

گفتگوی هوشمندانه

اگر میخواهید بیشترین اطلاعات را از طرف مقابل بهدست بیاورید، باید او را به حرف زدن تشویق کنید و سپس بهدقت گوش بدهید. طرح پرسشهای کلیدی برای دستیابی به این اطلاعات، بسیار اهمیت دارد. این فرایند میتواند با چنین پرسشی شروع شود: «این روزها اوضاع و احوال زندگیات چطور میگذرد؟» یا «از چه چیزی در زندگی بیشتر از همه لذت میبری؟»

سپس وقتی به آنچه او میگوید گوش دهید، میتوانید در روندی طبیعی، سؤالات دیگری را پیش بکشید و بهسوی مسائل هدفمندتر حرکت کنید. شما میخواهید کشف کنید که این فرد از چه تجربههایی در زندگیاش لذت میبرد، آیا شاد و خوشحال است و چرا، شغلش چه معنایی برای او دارد و چقدر در فعالیتهای مذهبی یا دیگر فعالیتهای جامعه مشارکت میکند.

به اطلاعاتی که از پیشینهی خانوادگیاش بهدست میآورید، بهویژه نوع ارتباطی که با والدینش دارد، توجه کنید. در واقع اطلاعاتی که از ارتباط او با والدینش بهدست میآورید میتواند بسیار سودمند باشد. همچنین باید از کیفیت ازدواج والدینش مطلع شوید. شما باید تا حد امکان بررسی کنید که آیا والدینش از زندگی با هم لذت میبردند یا فقط یکدیگر را تحمل میکردند.

درحالیکه پرسشهای پیدرپی ممکن است جلوهی خوشایندی نداشته باشد، هر شخصی که خوب گوش بدهد و سؤالات هوشمندانه مطرح کند، تا حدودی فردی باملاحظه و حساس درنظر گرفته میشود. نکتهای که باید به آن توجه کنید، گوش کردن است. هیچ چیزی مثل گوش کردن فعال احساس احترام و توجه را برنمیانگیزد. برای اینکه مهارتهای بین فردیتان بهبود یابد، هنر گوش کردن را تمرین کنید. در اینباره چند پیشنهاد در اینجا مطرح میشود:


  1. طرف مقابلتان نگاه کنید. تماس چشمی مداوم خیلی مهم است.
  2. انعکاس پیامی که دریافت میکنید، تأیید کنید آنچه را گفته شد شنیدهاید و درک کردهاید.
  3. سعی کنید خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و شرایط را از دید او بنگرید. این عمل نشان میدهد شما به آنچه او میگوید و احساس میکند اهمیت میدهید.
  4. سعی نکنید دربارهی آنچه شنیدهاید، قضاوت کنید. پذیرا باقی بمانید. هیچچیز سریعتر از قضاوت موجب سرد شدن گفتگو نمیشود.

با چنین روشی میتوانید سطح ارتباطتان را با دیگری ارتقاء دهید و همچنین اطلاعات بسیاری بهدست آورید؛ سپس میتوانید تصمیم بگیرید که آیا میخواهید به ارتباط ادامه دهید یا نه، و با چنین رویکردی تصمیمتان واقعیتر خواهد بود.

 

 منبع

کتاب ازدواج عاقلانه؛ نویسندگان: دکتر باربارا دی آنجلیس، دکتر نیل کلارک وارن، دکتر پاتریشیا لاو

مترجمان: شمسالدین حسینی؛ الهام آرام نیا؛ انتشارات نسل نواندیش

 

 

نظرات کاربران

نظر خود را درباره این مقاله به اشتراک گذارید.

ستاره

بیشترش شعاره چون آدما پای عمل که میرسن میرن دنبال دلشون حتی اگر عقلشون بهشون بگه اشتباه و زنگ خطر به صدا در بیاد اصولا در تقابل عقل و احساس، عقل مغلوب میشه