طلاق، حتی به زبان آوردن این کلمه برای بعضیها ترسناک است. در نکوهش طلاق بسیار شنیدهایم و هنوز افرادی هستند که معتقدند با لباس سفید باید به خانه بخت رفت و با کفن سفید بیرون آمد آن هم در هر شرایطی. با بزمینه همراه باشید تا در این مقاله درباره درست یا غلط بودن طلاق و دلایل آن صحبت کنیم.
در اصطلاح قانونی و عامیانه به پایان زندگی مشترک دو نفر و باطل شدن ازدواج آنها، طلاق گفته میشود. با جدا شدن زوجین از یکدیگر، تمام حقوق و تکالیف متقابلی که بین آنها در هنگام ازدواج به وجود آمده است، از بین میرود. طلاق می تواند دلایل متعددی داشته باشد و زمانی رخ میدهد که رابطه بین زن و شوهر به بن بست میرسد و میان آنها ناسازگاری به وجود میآید.
اما طلاق مقوله پیچیدهای است و شاید بتوان گفت که مراحل مختلفی دارد که به صورت سلسله مراتبی پشت سر هم چیده شدهاند و هر یک از آنها آثار و عواقبی دارد که مختص هر مرحله است و رویارویی با آنها نیاز به توانمندی هایی دارد که قبل از طلاق باید، کاملا در مورد آنها فکر شود.
طلاق اجتماعی چیست؟
طلاق اجتماعی یکی از مراحل یا تبعات طلاق است و به تغییراتی گفته می شود که به واسطه طلاق و پس از جدایی زوجین، در دوستیها و باقی روابط اجتماعی به وجود میآید و مختص یک نفر نیست و هم مرد و هم زن پس از طلاق با آن مواجه میشوند.
طلاق روانی چیست؟
مرحله دیگر در سلسله مراتب طلاق، طلاق روانی است. طلاق روانی زمانی رخ می دهد که پیوندهایی که باعث وابستگی عاطفی میان زن و شوهر بوده، قطع میشود و آنها باید پس از جدایی به تنها زیستن خو کنند.
احساس وابستگی، احساس نیاز روحی و روانی، احساس تنهایی، احساس ناامنی، پرخاشگری، ناامیدی، بی اعتمادی به جامعه و ... در طلاق روانی جزو تبعاتی هستند که به صورت معمول برای افراد رخ می دهند.
رویکرد قانون اساسی ایران درباره طلاق
در کشورهای مختلف قوانین طلاق بسیار متفاوت است اما در اکثر کشورها نیاز به تأیید دادگاه و یا مراجع رسمی حقوقی وجود دارد. علاوه بر قانون اساسی کشورها، مذاهب مختلف نیز رویکردهای متفاوتی نسبت به طلاق دارند. طبق قانون اساسی ایران و اسلام، طلاق با اختیار شوهر انجام میشود و زن در شرایط خاصی ممکن است بتواند حق طلاق را به دست بیاورد.
آمادگیهای قبل از طلاق کدام است و چه زمانی میتوانیم به طلاق فکر کنیم؟
در زندگی زناشویی افت و خیزها بسیار است و شاید به جرات بتوان گفت که هیچ زن و شوهری وجود ندارند که در زندگی مشترک خود دعوا و مجادله یا اختلاف نظر و تعارض را تجربه نکرده باشند. مسائلی میان زوجین پیش میآید که ممکن است یکی از طرفین را آنقدر دلخور کند که به فکر طلاق بیفتد.
اما مساله ای که در این بین بسیار حائز اهمیت است این است که حتما قبل از فکر کردن به طلاق به تبعات بعدی آن و چگونگی زندگی بعد از طلاق فکر شود.
آیا پس از طلاق زندگی بهتری نسبت به حال، خواهید داشت؟
فرزندانتان چگونه با این موضوع برخورد میکنند؟
بهترین زمان برای مطرح کردن موضوع طلاق با همسرتان چه موقع است؟
طلاق مسئله کوچک و بی اهمیتی نیست و زندگی افراد دیگری را مانند فرزندان و حتی پدر و مادر زن و شوهر تحت تاثیر قرار میدهد. پس بهتر است قبل از هر تصمیمی قدمی به عقب بردارید و با نگاه دقیقتری به روابط خود و همسرتان بنگرید که چه مدت است که این افکار وارد ذهنتان شده و طلاق را تنها راه نجات خود میبینید؟ زندگی دارای پستی و بلندیهای زیادی است، امکان دارد یک روز که از خواب بیدار میشوید همه چیز به نظرتان زیبا باشد و روز بعد با کوچکترین مسئله ناگهان کاسه صبرتان لبریز شود.
طلاق تصمیم آسانی نیست. تصمیم نهایی با خودتان است و این شما هستید که باید تشخیص دهید که ایا قادر به ادامه زندگی با همسرتان هستید یا نه؟ یک ازدواج خوب پیوندی است که زن و شوهر تعریف مشترکی از عشق داشته باشند.
جالب است که بیشتر زوجین تصور میکنند اختلاف سلیقه و مشاجره نشانه ناموفقبودن در زندگی زناشویی است اما از نظر روانشناسان، زندگی زناشویی که در آن هیچ اختلاف عقیدهای وجود نداشته باشد، از یک رابطه پر تنش بیشتر در معرض خطر طلاق قرار دارد زیرا ما انسان هستیم و به علت تفاوت زندگی خانوادگی و فرهنگیمان، خصوصیات اخلاقی و تربیتی متفاوت از یکدیگر داریم و بحث و اختلاف نظر، یک موضوع بسیار طبیعی در رابطه ازدواج است.
آیا عشق تنها دلیل ادامه دادن زندگی مشترک است؟
برخی از زن و شوهرها تصور میکنند که عشق تنها دلیل ازدواج و ماندن در یک ازدواج است. این عده چون عاشق شدهاند پس ازدواج میکنند و بعد به همان راحتی هم بعد از مدتی از یکدیگر جدا میشوند، چون دیگر عاشق نیستند، این دیدگاه یک خطای محض است چون عشق اگر بر اساس دلایل و توجیه مناسب نباشد زمانی هست و زمانی دیگر نیست. این که دیگر مانند روزهای نخست آشنایی عاشق همسرتان نیستید و میخواهید از او جدا شوید، کودکانهترین فرضیهای است که آن را انتخاب کردید. در رابطهای که احترام و تفاهم وجود داشته باشد عشق همیشه خواهد آمد و همیشه باعث غافلگیریتان خواهد شد.
آیا به محض دیدن خیانت، باید به طلاق فکر کرد؟
اگر تنها بهخاطر خیانت همسرتان میخواهید ترکش کنید، لطفا کمی بیشتر فکر کنید. هرچند رویارویی با خیانت و اصلاح ارتباط بعد از آن، کار خیلی سادهای نیست اما اگر واقعا به ارتباطتان علاقهمند هستید اطمینان داشته باشید که این رابطه ارزش مبارزه را خواهد داشت و خبر خوب اینکه بیشتر ارتباطهایی که بعد از خیانت دوباره شکل گرفته، موفقتر بوده و همسرانی که بعد از خیانت، روابط خود را اصلاح کردند و اعتماد را از نو بین خودشان بهوجود آوردند، ارتباط زناشویی بادوامتری داشتهاند.
خیانت به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و آسیبهای بزرگی به زندگی مشترک وارد میکند. اما میتوان گفت که به تنهایی دلیلی برای طلاق نیست. زمانی همسرتان بخاطر نیاز جنسی مرتکب خطا شده و به شما خیانت میکند ولی بعد از آن ابراز پشیمانی میکند و سعی در جبران آن دارد. اما در مواقعی علاوه بر نیاز جنسی به دنبال ارضای عاطفی خود رفته و حتی حق خود میداند و احساس پشیمانی و یا شرمندگی هم ندارد، در این صورت میتوانید به طلاق فکر کنید.
نشانههای زندگی زناشویی موفق
شاید گفتن این واقعیت شما را متعجب میکند اما خوب است بدانید تحقیقات نشان داده، همسرانی که زندگی زناشویی موفقی دارند به هیچ عنوان خصوصیات و نقطه نظرات مشترک زیادی با هم ندارند و حتی سلیقه و عقیدشان در تناقض با یکدیگر است.
تست سازگاری زوجین در قسمت استایل شناسی بزمینه را از دست ندهید.
به یاد داشته باشید، آن چه که رابطههای موفق را از ناموفق جدا میکند، نحوه برخورد زوجین با اختلافاتشان است. زن و شوهرهای موفق خیلی خوب میدانند که شریک زندگیشان نمونه کپیبرداری شده خودشان نیست و نباید مثل آینه برای آنها عمل کند، بلکه لازمه یک ازدواج محکم، احترام گذاشتن به همین تفاوتهای طرفین است و رسیدن به کمال در میان دو دنیای متفاوت است.
روانشناسان در پژوهشهایشان به نتیجهای جالب رسیدهاند که شما را متعجب خواهد کرد، ۶۰درصد اختلافنظرهایی که میان زوجین در طول زندگی مشترک وجود دارد، غیرقابل حل است؟
خودتان امتحان کنید، لیستی از تمامی جر وبحثهایی که در طول زندگی با همسرتان داشتهاید را بنویسید، درنهایت با تعجب متوجه میشوید که بیشتر بحثهایتان تکراری است و با گذشت سالیان سال از زندگیتان هنوز بر سر مسائل تکراری با همسرتان بحث میکنید حال آنکه چیزی که در این بین قابل تغییر است، نحوه واکنش همسران نسبت به آن مسائل است نه خود آن مساله که به نظر غیر قابل حل می رسد.
پس اگر فکر میکنید مشکل شما و همسرتان بدون بازبینی و تغییر رفتارتان با یکدیگر با گذشت زمان حل خواهد شد، مرتکب اشتباه تکراری دیگر زوجها شدهاید.
شما و همسرتان در دومحیط متفاوت رشد یافتهاید و تعریفی که از عشق و محبت کردن دارید، با یکدیگر کاملا مغایرت دارد. ممکن است همسرتان نوع بیان عشقش با شما متفاوت باشد، اما شما بهدنبال راهی هستید که همسرتان به روشی که به دلخواه شماست، عشقش را ابراز کند. نحوه ابراز علاقه هر انسانی با دیگران فرق دارد و هرگز از همسرتان نخواهید که خود را تغییر دهد و دیدگاهی مانند شما درمورد محبتکردن داشته باشد، چون آن وقت، دیگر خود واقعی همسرتان از بین رفته و این نقاب ها روی چهره ها بعد از مدتی هردو طرف را خسته و ناتوان می کنند.
پرسشهایی که قبل از جدایی باید از خود بپرسید
١- آیا هنوز کوچکترین احساس محبتی به همسرتان دارید؟ اگر رابطهتان وارد درگیری وخشونت نشده و هنوز هم محبتی نسبت به یکدیگر احساس میکنید، بهتر است که به جای جدایی به فکر بهبود رابطهتان باشید، حتما راه حلهای زیادی وجود دارد.
٢- آیا از همان ابتدای زندگی مشترکتان راهتان از هم جدا بوده؟ اگر از همان ابتدا هرکدام به شیوه خودش زندگی میکرده باید منتظر چنین روزی میبودید، به این معنا که بودن یا نبودن همسرتان فرقی به حالتان نداشته و نام این رابطه را نمیتوان ازدواج و یا حتی خانواده گذاشت.
٣- آیا از طلاق بعنوان یک تهدید، بخاطر خشم و افسردگیتان استفاده میکنید یا تصمیمتان قطعی است؟
۴- آیا این یک تصمیم احساسی است وپشیمانی به دنبال ندارد؟ در بعضی مواقع بحرانی ممکن است تصمیمات عجولانهای بگیریم که اصلا جنبه عقلانی نداشته باشند. تصمیم شما از کدام نوع است؟
۵- آیا علم کامل نسبت به انگیزه خود از جدایی دارید؟ آیا شخصیت، اعتبار و آبرو، عزتنفس، هویت، آرامش وسلامت جسمی و روانی در کنار همسرتان مورد تهدید قرار گرفته است و تلاش شما برای طلاق برای بهبود زندگیتان است؟
۶- به شرایط بعد از طلاق فکر کردهاید؟ در بعضی اوقات طلاق فرصتی است برای به آخر رساندن رابطهای اشتباه، اما بعد از جدایی ممکن است شرایط بسیار دشوارتر شود و دچار احساس خلأ، افسردگی و شکست شوید. به این فکر کنید که آیا توانایی ساختن زندگی بهتری را بعد از طلاق دارید.
چه زمانی، هیچ راهی به جز طلاق وجود ندارد؟
طلاق بسته به شرایط موجود میتواند رهایی بخش یا بند اسارتی جدید باشد، طلاق میتواند تلخ و یا شیرین باشد. گاهی زندگی مشترک آنقدر پر تلاطم و سخت میشود که راهی جز رهایی باقی نمیگذارد. در چنین شرایطی جدایی و طلاق میتواند زندگی هر دو طرف و حتی کودکان را نجات دهد. اما مهمترین اصل این است که زمان و موقعیت مناسبی برای مطرح کردن . به اجرا درآوردن طلاق در نظر گرفته شود.
پیش از هر تصمیمی برای طلاق لازم است از آسیبهای بعد از آن هم آگاه باشید و برای پیشگیری از آنها اقدامات و پیشبینیهای لازم را انجام دهید. در ادامه مقاله به ذکر شرایطی می پردازیم که می توانید پس از طی کردن آنها به طلاق به صورت جدی فکر کنید.
1. زمانی که به این نتیجه رسیدید که بعد از طلاق، اوضاع بهتری نسبت به زندگی فعلی خواهید داشت و به این شرایط آرام تر و مطمئنتر ایمان دارید، پس میتوانید به سمت جدایی بروید.
2. اگرهر دو طرف به جدایی اعتقاد دارید، به طلاق فکر کنید. طلاقی که در آن یکی از طرفین موافق نباشند معمولا باعث آسیب رسیدن به هر دو طرف میشود. طلاق توافقی میتواند تا حدودی آسیبهای کمتری در پی داشته باشد.
3. زمانی که دارای فرزند هستید نمیتوانید بدون در نظر گرفتن آنها به تنهایی تصمیم به جدایی بگیرید و فقط به صلاح خود فکر کنید بنابراین زمانی به طلاق فکر کنید که همه جوانب زندگی اجتماعی و تربیتی و روانی فرزندان خود را در نظر گرفتهاید و برای آنها راه حلی یافتهاید.
4. اگر در مورد بهبود رابطه زناشویی خود، به کلی ناامید شدهاید. برخی اوقات آنقدر مشکلات بزرگ و ریشهای است که هر دو طرف چارهای جز طلاق نمیبینند. ولی گاهی مشکلات آنقدرها هم که فکر میکنیم بزرگ نیست که نتوان کاری کرد اما به دلیل نا آگاهی همسران و عدم درخواست کمک از مشاور، مشکلات کوچک تبدیل به گرههای کور و غیر قابل حل میشوند.
5. اگر اطمینان دارید که در انتخاب خود اشتباه کردهاید. زمانی به این نتیجه میرسید که هیچ وجه اشتراکی بین خود و همسرتان پیدا نکنید.
6. خیانت بدون پشیمانی.
7. دور شدن بیش از حد زوجین که احساس بسیار ناخوشایندی است، زمانی که هیچ حس وابستگی و احساس محبت به همسر خود ندارید. این احساس زمانی بسیار آسیب رسان است که تلاشی هم برای از بین بردن آن نشود. به یاد داشته باشید که در این مورد، گذر زمان هیچ کمکی نخواهد کرد و حتی با گذشت زمان، کار به جایی می رسد که برگشتی در آن نیست.
8. آزار و اذیتهای روحی و جسمی. همسرآزاری در جامعه ما نوعی جرم به حساب میآید. خشونت علیه زنان به معنای اعمال هر رفتار خشن روحی و جسمی است که موجبات آسیب و رنج را به همراه داشته باشد.
گاهی این رفتار به صورت کتک زدن و درگیری فیزیکی صورت میگیرد و یا همسرتان به طور دائم با صحبتهایش اعصاب و روان شما را بهم میریزد. احترامی برای شما قائل نیست و عزت نفس، غرور و آرامش شما را از بین میبرد. در این شرایط میتوان گفت طلاق، راه نجات شماست.
9. عدم تفاهم در داشتن فرزند. در بعضی مواقع یکی از زوجین بشدت علاقه به داشتن فرزند دارد ولی دیگری تمایلی ندارد. که این مسئله میتواند باعث بروز مشکلات زیادی شود. طبیعتا فرزندی که ناخواسته باشد و محبت یکی از والدینش را نداشته باشد مستعد آسیب پذیری زیادی است.
10. بی نتیجه ماندن تمام راهکارهای ممکن. اگر تمام روشها را برای بهبود رابطه و زندگی مشترکتان طی کردید و باز هم به نتیجه نرسیدید و بیشتر باعث آزار یکدیگر میشویدو دیگرهیچ راهی برایتان باقی نمانده، طلاق بهترین راه حل محسوب میشود .
طلاق در دوران عقد
در دوران عقد، به خاطرعمیق نشدن رابطه و نداشتن فرزند، طلاق آسیب کمتری به زوجین وارد میکند. هزینههای بالای شروع زندگی، نداشتن آشنایی کافی از همسر، روبرو شدن با زندگی واقعی و به طور کلی پشیمانی، از دلایل طلاق در دوران عقد میباشد. قبل از هرگونه پیوند رسمی لازم است، از مشاور ازدواج کمک بگیرید. این کار باعث میشود تا حد زیادی از جدایی و مشکلات، درآینده پیشگیری شود.
سخن آخر:
اگر در زندگی مشترک خود دارای مشکلات زیادی هستید و در چند قدمی طلاق قرار گرفتهاید کمی فکر کنید ، آرامش خود را حفظ نموده و با عجله تصمیم نگیرید. درست است که مشکلات خود را بررسی کرده اید و از کار خود اطمینان دارید، اما باردیگر بدون دخالت دادن احساستان مشکلات خود را بررسی کنید. شاید شما هم به اندازه همسرتان در به جود آمدن مشکلات مقصر باشید. اگر فکر میکنید همیشه همسرتان مسبب بروز مشکلات است، مطمئنا عکس العمل شما هم علت دیگری برای به وجود آمدن مشکلات دیگر است. معمولا برای فرار از برزخ زندگی، تنها راه حلی که به نظرتان می رسد طلاق است، اما بعد از جدایی متوجه میشوید که طلاق تنها راه حل مشکلاتتان نبوده بلکه تازه آغاز مشکلات جدید و پیچیده تر است. بنابراین قبل از هر تصمیمی تمام جوانب امر را کامل بسنجید.
ورود به سایت
ابتسام | 1400 تير 01
سلام من ابتسام بوعذارهستم متولد، 1377، 8بهمن هشت سال ازدواج کردم دوتافرزند دارم علی ومبینا ی سری مشکلات ومداخله توزندگیم پیش اومد ازهمسرم خیلی خیانت دیدم ب فکرم یابه فکربچه هامون نبود فقط همیشه میگفت طلاقت میدم ی جایی رسیدم لبریز شدم همه چیزرورهاکردم خودش هم اقدام طلاق کرد فقط ی چیزی ک میخوام واضح کنم چرافقط ماخانم هاباید فکرکنیم وبگذریم چرابایدبکشیم باآقایون وقتی میدونیم مارونمیخوان!!!؟