خیانت و رابطه مثلثی را میتوان بزرگترین ترس همه افراد در روابط خود دانست. بسیاری از خانمها نیز متاسفانه دچار این خطا میشوند اما در این مقاله قصد داریم به علل خیانت آقایان بپردازیم و از این منظر به این موضوع نگاه کنیم.
کارشناسان ما در بزمینه سعی کردند با بررسی نظرات مشاوران و روانشناسهای بزرگ دنیا، از ملیتهای مختلف، علل خیانت افراد را بررسی کرده و ارائه دهند. بنابراین ابتدا به تعریف خیانت می پردازیم سپس در به سوال مطرح شده پاسخ میدهیم.
خیانت چیست؟
برخی افراد برای خود چارچوبی در نظر میگیرند و وقتی طرف مقابلشان از این چارچوب خارج شد، نام خیانت را روی آن میگذارند. برای مثال کسی که گمان میکند همسرش نباید با سایر خانمها بگو بخند کند، اگر همسرش را در حال خندیدن با همکارش ببیند او را متهم به خیانت میکند.
اگر با هم گفتگو کردید، چارچوبها را مشخص کردید و پس از آن همسرتان از این چارچوب خارج شد او دچار لغزش شده است نه خیانت. چیزی که در این مقاله تحت عنوان خیانت از آن یاد میشود روابط عاطفی است که منجر به ایجاد رابطه جنسی میشود. بعضی از روانشناسها معتقدند خیانت لغزش جنسی است، اما برخی دیگر روابط عاطفی که هنوز منجر به روابط جنسی نشده را نیز خیانت میدانند.
همه در خطر لغزش
هر انسانی مانند آنچه از آن به عنوان کودک درون یاد می شود، یک خائن درون نیز دارد که بر خلاف کودک درون باید جلوی ابراز آن را گرفت. این به معنی این است که هر آدمی ممکن است مرتکب خیانت شود. خیانت علت بسیاری از طلاقهای قانونی و عاطفی است که در برخی مواقع دلایل خیلی پیش پا افتاده ای دارد. چیزی که باید پذیرفته شود، این است که خیانت همیشه از جانب طرف مقابل نیست و خود ما نیز گاه ممکن است درگیر روابطی شویم که از نظر طرف مقابل خیانت به حساب آید. بنابراین برای ایجاد یک جامعه سالم هرکس باید از خود شروع کند و مراقب خائن درون خود باشد.
خیانت از دیدگاه نفر سوم
در این نوع روابط، فرد سومی که وارد یک رابطه دو نفره میشود، اغلب در سه نقش ظاهر میشود؛ ظالم، مظلوم و ناجی. گاه این انسان با خود میگوید کسی در جامعه به فکر من نیست؛ پس من هم مراعات کسی را نمیکنم. در اینجا او مانند یک ظالم وارد رابطه دیگران میشود. گاه نیز این فرد در پوشش یک فرد مظلوم، با خود میگوید به من هم ظلم شده است و من کاری نکرده ام و در نوع سوم با خود میگوید من زندگی یک نفر را دارم نجات میدهم. برای مثال فردی که از همسر خود محبت نمیبیند، در کنار من احساس خوشحالی میکند؛ بنابراین من ناجی او هستم.
تیپ شخصیتی یک خائن
غالبا افرادی که مرتکب خیانت میشوند، دارای تیپ شخصیتی نارسیسم و خودشیفتگی هستند. این افراد به بیان عموم انسانهایی خودخواه هستند که جز تفکر و احساس خود معیار دیگری برای انتخاب راهشان ندارند.
منشاء خیانت چیست؟
1- سرخوردگیهای جنسی و عاطفی: بعضی از افراد به علت تایید نشدن از سمت همسرخود چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ جنسی، به فرد دیگری متمایل میشوند.
2- عدم مدیریت مرد: بعضی از آقایان دوست دارند که بعنوان مرد خانه، مدیریت منزل را بر عهده داشته باشند. بعضی از افراد علت خیانت خود را عدم احساس مردانگی در برابر همسرشان میدانند. خانم با بر عهده گرفتن مدیریت زندگی، سکانداری را از مرد گرفته و آقا تنها احساس هم خوانه بودن با خانم میکند.
3- عصبانیت: یک اختلاف مختصر میتواند آدمهایی را که درگیر شرایط محیطی دیگر هم هستند به سمت خیانت ببرد. گاهی زوجین از سر لجبازی برای اینکه به طرفشان نشان بدهند هنوز هم توانایی جذب آدمهای جدید را دارند، دست به خیانت میزنند. دیالوگ رایج در این زمان این است که «دیدی میتوانم بهتر از تو را هم پیدا کنم؟»
4- برای اعتماد به نفس دوباره: بعضی از آقایان احساس کم شدن اعتماد به نفس دارند. آنها برای این که دوباره بتوانند اعتماد به نفس پیدا کنند به سمت خیانت میروند تا ببینند هنوز هم توانایی جذب افراد را دارند یا خیر. این افراد از اعتماد به نفسی که توسط نفر سوم رابطه میگیرند احساس خوشایندی میکنند.
5- ترس از میانسالی: بعضی از افراد وقتی متوجه میشوند که با دوران میانسالی فاصله چندانی ندارند، گاهی میخواهند برای آخرین بار لذتهای دوران جوانی را تجربه کنند. البته روابطی که بر اثر این ترس شروع میشوند عموما جدی و پایدار نیستند.
6- کاهش هیجان رابطه اصلی: کاهش هیجانات مهمترین دلیل شناخته شده برای خیانتهاست که خودش به اندازه همه دلایل گفته شده در بالا دلیل محکمی بر خیانت است. رابطه اصلی که با ازدواج آغاز میشود، به دلیل رسمی بودنش و همچنین آشناییهای پیش از ازدواج در شروع هیجان کمتری دارد. اما یک رابطه ممنوعه با همه خطراتش با هیجان خیلی زیادی شروع میشود؛ چرا که اگر این گونه نبود و جذبه اولیه را نداشت، شاید هیچ گاه آغاز نمیشد و ادامه پیدا نمیکرد. از این رو بعضی از افراد از رابطه یکنواخت با همسر خود فاصله گرفته و به سمت رابطه ای پر شور و هیجان کشیده میشوند.
7- انتقام: گروهی از آقایان برای جبران خیانت همسرشان یا احتمالی که به انجام این خیانت میدهند، خودشان نیز دست به خیانت میزنند. افرادی که دارای پارانویا هستند ممکن است دچار این اشتباه شوند. البته غالبا عکس العمل انتقام برای آقایان متفاوت است و این نوع انتقام بیشتر توسط خانمها اتفاق میافتد. متاسفانه در این مورد فرد به جای آسودگی روح و روان به اختلال میرسد. او به جای آن که کنترل زندگی را در دست خود بگیرد کنترلش را به دست فردی که زندگی او را خراب کرده میدهد.
مراحل خیانت مردان در زندگی
1- دهه اول: شاید بتوان به طور خلاصه علت خیانت در دهه اول زندگی را عدم علاقه به همسر بیان کرد. در سالهای اولیه ازدواج های اجباری ممکن است مرد نسبت به همسر خود علاقهای نداشته و از روی اجبار تن به ازدواج داده باشد. یا شاید متوجه شود که همسرش توانایی و جذابیت جنسی که او انتظار دارد را ندارد.
2- دهه دوم و سوم: در این دو دهه علت اصلی خیانت تنوع طلبی مرد است. بعد از تولد اولین فرزند و بیتوجهی همسر، دوره دوم برقراری ارتباط فرا زناشویی است. در دهه دوم و سوم زندگی به لحاظ تنوعطبلی و عدم تمکین زن به ایفای نقش زناشویی، نوع دیگری از خیانت در زندگی مطرح میشود. متاسفانه در دهههای دوم و سوم به سبب ناجوانمردی بعضی از مردان نسبت به همسرانشان خیانت رخ میدهد.
لازم به ذکر است که فردی که مرتکب خیانت میشود، سعی دارد تا عمل بد خود را با بهانههای مختلف مشروع و منطقی نشان دهد. دلایل گفته شده در این مقاله نیز صرفا علتهایی است که در واقع توجیههایی است که مردها برای خیانت خود میآورند و هیچ دلیلی برای عمل وقیحانه خیانت منطقی نیست. وقتی زندگی زناشویی به بن بست رسید خیانت یکی از راههاست اما سوال این جاست آیا اولین و بهترین راه است؟