جوون گناهکاری بودم که توبه کردم

14 ارديبهشت 1402 | 1 نظر | 453 بازدید

سلام من ی زمانی خیلی غرق زندگی و دنیا بودم و سقف ارزوهام ی خونه خریدن تو لواسون و سعادت اباد بود..یعنی فکر میکردم اگ این اتفاق بیفته دیگه هیچی از دنیا نمیخوام...کم کم عقایدم سست تر میشد و گناهام بیشتر از گناهام نمیترسیدم شاید ناراحت میشدم ولی جسارت پیدا کرده بودم...

از پاییز 1401 داستان عوض شد...حالم خیلی بد بود افسردگی شدیدی گرفتم و بارها تامرز خودکشی رفتم..هی میرفتم جلو آیینه میگفتم ب چ درد میخوری؟مصیبت شدی برا خودت و همه...حتی یبار خواهرم بم گف خودم بت تیغ میدم برو خودتو بکش خودتو و مارو خلاص کن...ی روز یکی دیگه از خواهرام گف کاش بمیری حجله بزنیم برات..

رسیدم جایی نفرین پشت سرم بود.حتی مادرم میگف نزار یکاری کنی عاقت کنم...شدم ی دختر گوشه نشین ِ افسرده ک ب دیوار سفید نگاه میکردم و گریه میکردم...

روانشناس رفتم و...هیچی بدردد نمیخورد...سرکوب میشدم...مسخره میشدم تحقیر میشدم...اینستا میرفتم حالم بد میشد...کلیپ فان میدیم حالم بد میشد.انگار تو مغزم دریل میزدن..صدای ظرف شستن اذیتم میکرد..خیلی اعصابم ضعیف شده بود..من سنی ندارم این رفتارا برای من خیلی زیاد بود..



برا جوونی من خیلی زیاد بود..وقتی دخترای هم سنو سالمو میدیدم...میگفتم چرا من شاد نیستم..چیکار کردم با زندگیم؟ی وقتا از سر پل رد میشدم دوس داشتم خودمو پرت کنم پایین...یروزی دیگه بریدم از همه بریدم..گفتم نمیشه نمیتونم دیگه ادامه بدم نشستم زندگیمو نگاه کردم ببینم از کجا افتادم تو سراشیبی...ی زمانی من خیلی تو اوج بودم یکی از موفق ترین ها بودم(بحث خودستاییش نیست میخوام تغییرمو بدونی)یروزی انگار یکی ی کشیده خوابوند زیر گوشم..ب خودم گفتم بیا ببین از کجا بدبختیام شروع شد؟دیدم دقیقا از اون سالی که خدارو گذاشتم کنار...و قدم قدم غرق گناه شدم...میخواستم توبه کنم خیلی سخت بود برام خیلی...خانواده مذهبی ندارم..وسط خیلی از گناها بودم ولی میخواستم عوض شم..میخواستم برگردم ب دختری ک عاشق خدا بود ...من توبه کردم و تمام زندگیم عوض شد..یادته گفتتم برام نفرین میکردن؟الان همون ادما برام دعای خیر میکنن....افسردگیم برطرف شد..بعد سالها ارامش پیدا کردم...راحت میخوابم..کابوسام خیلی کم شده...ببین

من دنبال ممبر و این چیزا نیستم..فقط میخوام ک ی نفر دیگه ک حال الانش گذشته منه رو در حد توانم فقط بهش بگم بابا پاشو میتونی همه چیو عوض کنی...ی کانال زدم و حرفامو تجربه هامو اونجا میگم...منو قضاوت نکن...من دنبال تبلیغ و معروف شدن نیستم..نی نی یار ربات ک نیستی ادمی احساس داری...ب من نگو تبلیغ نکن..من چیزی تبلیغ نمیکنم...

من فقط میگم همه بدبخت شدن ِ من بخاطر این بود خدارو نداشتم..من ب اخر خط زندگی رسیدم..نمیخوام تو برسی..کجای حرفم بده؟ازت میخوام اگر حالت بده اگر ناامیدی اگ روزایی ک تجربه کردمو تجربه کردی بیا تو کانال حرفامو بخون..مطمعنم بددرت میخوره...بازم میگم من دنبال کانال بازی و ادمین بازی نیستم..ب همین خدایی ک میپرستم من کانالمو مخفی زدم تو شرایطی هستم ک اگ خانوادم بفهمن کانال زدم بحث پیش میاد بینمون...

حتی من پیامایی ک تو کانال مینویسم.همه یواشکی هست خیلیاشو تو دستشویی مینوسیم و تایپ میکنم....خواستم بهت بگم من دنبال تبلیغ نیستم من فقط ی ادمی ام ک از اوج لجن و بدبختی اومدم بیرون...کانالم تو ایتاست...برو تو بخش عناوین ایتا سرچ کنtobeh_az_gonah

اسم کانال به سوی نور...

منتظرتم

اگر مشتاق بودی بیای بیا..اگر ب هردلیل از حرفم خوشت نیومد...قضاوتم نکن

یاعلی

1 لایک