سلام. من یه مشکلی دارم که شاید به نظر بزرگ نباشه اما منو خیلی داره اذیت می کنه. مادر شوهر من به شدت حسوده جوری که ما حتی جرات نداریم دست همو بگیریم جلوش. مدام جلوی من داد و بیداد و گلایه می کنه که شوهرم فراموشش کرده و به شوهرم فشار میاره که تو فقط چسبیدی به زنت. در حالی که واقعا اینجوری نیست. مخصوصا وقتایی که شوهرم واسه من کادویی چیزی می خره خیلی بدتر میشه. می ترسم شوهرم تحت تاثیرش کم کم از من روبرگردونه. چی کار کنم به نظرتون

وااااييي خدا !!!! به مظرم صبور باش سعي كن وقتي كنارش هستين اون قدر نزديك به هم نباشين .... به نظرم سعي كن اون خودت هم هر از گاهي بدون بهونه ١ چيزي وتسش بخري بگي اين و ديدم ياد شما افتادم و از اين مدل حرفا ، به نظرم به اين جور آدما بايد توجه كرد بعد كم كم آهسته آهسته اين حركت رو قطع كني بشه مناسب ها فقط . اما باز هم آدم با آدم فرق داره

به نظرم بهترين كار اينه كه بري پيش يه مشاور عزيزم و از ترست صحبت كني تا مشاور با شوهرت صحبت كنه تا دچار اين اتفاق و سردي رابطه نشين تو اينجور مسائل تو نبايد رفتار خاصي داشته باشي شوهرت بايد با سياست درست پيش بره و بايد يه نفر كه درست اين سياست رو ميتونه يادش بده بهش بگه مثل مشاور

باید تحمل کرد عزیزم. پسرا مخصوصا مهدی من خیلی به مادرشون حساسن. البته پدر مهدی تازه فوت کرده و این حساسیت مادر پسری کاملا مشهوده. من کاری به کارشون ندارم. شبا مال من روزا مال مادرش :grin:

وای دیروز با مادر شوهرم حرف می زدم از چاقی لاغری می گفت . همه به من می گفتن لاغر شدم بعد نمی دونم چیکار کرد که بگه من از تو لاغر ترم حالا نیستاااااا عمرا . یاد شما افتادم از حسودی می گفتی :joy::joy::joy:

همه آدما و مادرا اين اخلاق حسودي رو كم و بيش دارن ها متأسفانه

:joy:مادر شوهر من جلوی من به پسرش میگه مانکن. خوشگل خوش صدا :grin: عمرا از من جلوی خودم تعریف نمی کنه همش از پسرش تعریف می کنه. ولی پشت سرم همش خوب میگه . نمی دونم چه حکمتیه والا

بچه ها مدیریت رابطه با فامیل همسر هنریه. خیلی مهمه